تحقیق درباره اهرم مالی

دانلود تحقیق و مقاله رایگان با عنوان تحقیق درباره اهرم مالی

اهرم در مالیه، اصطلاحی است برای اشاره به نوعی روش تکثیر کردن سود یا زیان. به عبارت دقیق‌تر اهرم به معنی قرض کردن پول به منظور چندبرابر کردن درآمد حاصل از دادوستد است.

نمونه ایجاد اهرم مالی:
فرض کنید ۱۰ سکه دارید و با آن معامله‌ای می‌کنید که یک سکه سود خالص برای شما به ارمغان می‌آورد. سپس به یک کارگزار رجوع کرده و ۹۰ سکه از او قرض می‌گیرید. این‌بار معامله مشابهی انجام می‌دهید اما این‌بار ۱۰۰ سکه وارد معامله می‌کنید و از این طریق ۱۱۰ سکه به‌دست می‌آورید. سپس ۹۰ سکه‌ای که قرض کرده بودید را به کارگزار پس می‌دهید، ۱۰ سکه اولیه‌تان را هم به جیب بازگردانده و ۱۰ سکه سود خالص در دست خواهید داشت. با این روش برای خود یک اهرم مالی ایجاد کرده‌اید.

روش‌های معمول کسب اهرم، قرض گرفتن پول، خریدن دارایی ثابتو استفاده از ابزار مشتقهاست. مثال‌های مهم عبارتند از:

یک شرکت دولتیبا قرض گرفتن پول، برای موجودی اش اهرم می‌سازد. هرچه پول بیشتری قرض بگیرد به سرمایه کمتری نیاز دارد، بنابرین هر سود یا ضرری روی پایه کوچکتری بدست آمده و نتیجتاً نسبت بزرگتری می‌سازد.[۴]

یک موسسه تجاری با خریدن دارایی ثابت، می‌تواند برای عایدی اش اهرم ایجاد کند. این کار نسبت دارایی ثابت را در ترکیب سرمایه شرکت در مقابل متغیرها و هزینه‌ها زیاد خواهد کرد؛ به این معنی که تغییری کوچک در عایدی، تغییر بزرگی در سود عملیاتی به وجود می‌آورد.

شرکت‌های پوشش سرمایهاغلب برای دارایی هایشان با استفاده از ابزارهای مشتقه اهرم به وجود می‌آورند، برای مثال یک چنین شرکتی می‌تواند با صرف ۱ میلیون دلار حاشیه سرمایه، به معامله نفت خامبه ارزش ۲۰ میلیون دلار بپردازد و از این طریق سود و زیان عایدش شود.

اهرم مالی ( Financial Leverage)

ساده ترین تعریفی که میتوان در خصوص اهرم مالی عنوان نمود این است که اهرم مالی مبلغی از بدهی است که یک شرکت برای خرید داراییهای بیشتری تقبل می کند . نرخ اهم مالی عبارت است از :

مجموع بدهیها تقسیم بر مجموع داراییها .

هر چقدر این نسبت بزرگتر باشد نشانه درجه بالاتر اهرم مالی یک شرکت است . استفاده از نسبت اهرم مالی هنگامی مفید است که از آن برای مقایسه شقوق مختلف تامین مالی استفاده شود. در این حالت از این نسبت برای مقایسه بین بازده یک بدهی با هزینه بهره ایجاد شده در صورت تحصیل آن بدهی استفاده می شود . بدیهی است هر چه بازده یک وام نسبت به بهره آن بیشتر باشد مطلوب تر است. بسیاری از شرکتها در تامین مالی پروزه های خود از اهرمهای مالی (وام و اوراق قرضه ) بجای صدور سهام استفاده میکنند که این موضوع میتواند باعث کاهش سود هر سهم (EPS)سهامداران فعلی شود .

2 مزیت اولیه استفاده از اهرمهای مالی عبارت است از :

1- افزایش بازده بر روی داراییها :

استفاده از اهرمهای مالی می تواند به شرکت اجازه دهد که از سرمایه گذاری در

داراییهای خود بازده بیشتری را بدست اورد . چرا که عموما نرخ بهره بازار کمتر از نرخ مورد انتظار سهامداران است از اینرو شرکت موقعیتی را بدست می اورد که از این تفاوت نرخهای تامین مالی ؛ داراییهای خالص خود را به شکل موثر تری افزایش دهد .

2- مزایای مالیاتی :

در بسیاری از قوانین مالیاتی ؛ هزینه بهره جزء هزینه های قابل قبول مالیاتی محسوب می گردد و از اینرو استفاده از اهرمهای مالی در تامین مالی باعث کاهش جریانات نقدی خروی مالیات بر درآمد شرکت خواهد شد.

اما با این وجود یکی از مخاطرات اصلی در استفاده از اهرمهای مالی در تامین مالی مقاله ها ؛ احتمال ایجاد زیانهای عمده در عملیات است . اگر مقاله ای که تامین مالی آن با استفاده از استقراض از منابع بیرونی (مانند بانکها ) شکل گرفته نتواند بازده ای بیش از هزینه بهره استقراض ایجاد نماید در این حالت در آمد حاصل از مقاله کفاف پوشش هزینه بهره استقراض را نخواهد داد و چه بسا شرکت را به ورشکستگی بکشاند.

اگر میزان اهرمهای مالی در شرکتی زیاد شود در این حالت ممکن است تغییرات غیر متعارفی در سود آوری شرکت شود که این میتواند به قابلیت ذوب شدن(Volatility) قیمت سهام شرکت و عدم ثبات قیمت بازار سهام منجر شود. این موضوع برای حسابداری خصوصا هنگامی که اختیارات خرید سهام به کارکنان واگذار میشود چالشها را بیشتر خواهد کرد . چرا که در حالیکه در نظر کارکنان ؛سهام شرکت که اکنون بسیار شکننده می باشد مطلوب به نظر می رسد ؛ با یک شکست قیمت ؛ شرکت مجبور است هزینه های گزافی را برای جبران خسارات این شکست قیمت به کارکنان و دارندگان اختیارات خرید سهام پرداخت نماید .

البته باید در نظر داشت که در شرکتهایی که فروش و سوداوری آنها وابستگی زیادی به شرایط محیطی و موضوعات خارج از عهده شرکت دارد ( مانند شرکتهای محصولات کشاورزی و دامداری و…) استفاده از اهرمهای مالی باعث افزایش ریسک احتمالی و خطر ورشکستگی می شود چرا که وقوع یک پیشامد غیر مترقبه میتواند ثرات منفی شدید بر فروش و سود آوری داشته باشد که در این حالت اگر سرمایه در گردش مورد نیاز از طریق اهرمهای مالی تامین شده باشد ؛ هزینه بهره آن اهرمها کمر شرکت را خواهد شکست . استفاده از این اهرمها درصنایعی توصیه میشود که از روند سوداوری محکمی برخوردار بوده و ایجاد خلل در ان به آسانی امکان پذیر نباشد.

بطور خلاصه ؛ اهرمهای مالی همچنانکه می تواند باعث تحصیل درآمدهایی برای سهامداران از خارج شرکت باشد به همان نسبت هم احتمال ریسک ورشکستگی را افزایش خواهد داد اگر جریانات نقدی ورودی آنچنان که مورد انتظار شرکت است اتفاق نیفتد .

مثالی از اهرمهای مالی :

شرکت الف در نظر دارد کل شرکت ب را به مبلغ 1000000 ریال از طریق وجه نقد موجود خود بخرد . این شرکت تاکنون از اهرمهای مالی و وام استفاده ننموده و انتظار میرود با خرید این شرکت ؛ سالانه 150000 ریال عایدی نصیب گردد.

شرکت ج هم در نظر دارد همین شرکت ب را بخرد ولی با استفاده از 100000 ریال وجه نقد خود و 900000 ریال وام 3 ساله 15 درصد . انتظار میرود شرکت ب همان منافع را برای شرکت ج هم داشته باشد.

فرض کنید شرکت ب در سال خرید بجای 150000 ریال سود ؛ 300000 ریال زیان دهد وضعیت کدام شرکت خریدار بحرانی تر است ؟

قطعا شرکت ج چرا که علاوه بر عدم تحصیل جریانات نقدی مورد انتظار از سرمایه گذاری در شرکت ب ؛ شرکت ج محبور است بهره وام دریافتی را از عایدات خود بدهد که همین موضوع ریسک اهرم مالی را افزایش می دهد. در حالیکه شرکت الف فقط بایست زیان هزینه فرصت از دست رفته را جبران نماید که قطعا کمتر از حالت خرید شرکت ج است .

بهر حال موضوع اهرم مالی همواره به این سادگی نیست و محاسبات آن پیچیدگی های خاص خود را دارد . البته از اهرمهای مالی بنامهای دیگری چون اهرم ؛ مبادلات حقوق صاحبان سهام (Trading on Equity) ؛ اهرم سرمایه گذاری و اهرمهای عملیاتی ( Operating Lverages) یاد می شود .

اهرم در مالیه، اصطلاحی است برای اشاره به نوعی روش تکثیر کردن سود یا زیان. به عبارت دقیق‌تر اهرم به معنی قرض کردن پول به منظور چندبرابر کردن درآمد حاصل از دادوستد است.

نمونه ایجاد اهرم مالی:

فرض کنید ۱۰ سکه دارید و با آن معامله‌ای می‌کنید که یک سکه سود خالص برای شما به ارمغان می‌آورد. سپس به یک کارگزار رجوع کرده و ۹۰ سکه از او قرض می‌گیرید. این‌بار معامله مشابهی انجام می‌دهید اما این‌بار ۱۰۰ سکه وارد معامله می‌کنید و از این طریق ۱۱۰ سکه به‌دست می‌آورید. سپس ۹۰ سکه‌ای که قرض کرده بودید را به کارگزار پس می‌دهید، ۱۰ سکه اولیه‌تان را هم به جیب بازگردانده و ۱۰ سکه سود خالص در دست خواهید داشت. با این روش برای خود یک اهرم مالی ایجاد کرده‌اید.

روش‌های معمول کسب اهرم، قرض گرفتن پول، خریدن دارایی ثابتو استفاده از ابزار مشتقهاست. مثال‌های مهم عبارتند از:

یک شرکت دولتیبا قرض گرفتن پول، برای موجودی اش اهرم می‌سازد. هرچه پول بیشتری قرض بگیرد به سرمایه کمتری نیاز دارد، بنابرین هر سود یا ضرری روی پایه کوچکتری بدست آمده و نتیجتاً نسبت بزرگتری می‌سازد.[۴]

یک موسسه تجاری با خریدن دارایی ثابت، می‌تواند برای عایدی اش اهرم ایجاد کند. این کار نسبت دارایی ثابت را در ترکیب سرمایه شرکت در مقابل متغیرها و هزینه‌ها زیاد خواهد کرد؛ به این معنی که تغییری کوچک در عایدی، تغییر بزرگی در سود عملیاتی به وجود می‌آورد.

شرکت‌های پوشش سرمایهاغلب برای دارایی هایشان با استفاده از ابزارهای مشتقه اهرم به وجود می‌آورند، برای مثال یک چنین شرکتی می‌تواند با صرف ۱ میلیون دلار حاشیه سرمایه، به معامله نفت خامبه ارزش ۲۰ میلیون دلار بپردازد و از این طریق سود و زیان عایدش شود.

اهرم مالی ( Financial Leverage)

ساده ترین تعریفی که میتوان در خصوص اهرم مالی عنوان نمود این است که اهرم مالی مبلغی از بدهی است که یک شرکت برای خرید داراییهای بیشتری تقبل می کند . نرخ اهم مالی عبارت است از :

مجموع بدهیها تقسیم بر مجموع داراییها .

هر چقدر این نسبت بزرگتر باشد نشانه درجه بالاتر اهرم مالی یک شرکت است . استفاده از نسبت اهرم مالی هنگامی مفید است که از آن برای مقایسه شقوق مختلف تامین مالی استفاده شود. در این حالت از این نسبت برای مقایسه بین بازده یک بدهی با هزینه بهره ایجاد شده در صورت تحصیل آن بدهی استفاده می شود . بدیهی است هر چه بازده یک وام نسبت به بهره آن بیشتر باشد مطلوب تر است. بسیاری از شرکتها در تامین مالی پروزه های خود از اهرمهای مالی (وام و اوراق قرضه ) بجای صدور سهام استفاده میکنند که این موضوع میتواند باعث کاهش سود هر سهم (EPS)سهامداران فعلی شود .

2 مزیت اولیه استفاده از اهرمهای مالی عبارت است از :

1- افزایش بازده بر روی داراییها :

استفاده از اهرمهای مالی می تواند به شرکت اجازه دهد که از سرمایه گذاری در

داراییهای خود بازده بیشتری را بدست اورد . چرا که عموما نرخ بهره بازار کمتر از نرخ مورد انتظار سهامداران است از اینرو شرکت موقعیتی را بدست می اورد که از این تفاوت نرخهای تامین مالی ؛ داراییهای خالص خود را به شکل موثر تری افزایش دهد .

2- مزایای مالیاتی :

در بسیاری از قوانین مالیاتی ؛ هزینه بهره جزء هزینه های قابل قبول مالیاتی محسوب می گردد و از اینرو استفاده از اهرمهای مالی در تامین مالی باعث کاهش جریانات نقدی خروی مالیات بر درآمد شرکت خواهد شد.

اما با این وجود یکی از مخاطرات اصلی در استفاده از اهرمهای مالی در تامین مالی مقاله ها ؛ احتمال ایجاد زیانهای عمده در عملیات است . اگر مقاله ای که تامین مالی آن با استفاده از استقراض از منابع بیرونی (مانند بانکها ) شکل گرفته نتواند بازده ای بیش از هزینه بهره استقراض ایجاد نماید در این حالت در آمد حاصل از مقاله کفاف پوشش هزینه بهره استقراض را نخواهد داد و چه بسا شرکت را به ورشکستگی بکشاند.

اگر میزان اهرمهای مالی در شرکتی زیاد شود در این حالت ممکن است تغییرات غیر متعارفی در سود آوری شرکت شود که این میتواند به قابلیت ذوب شدن(Volatility) قیمت سهام شرکت و عدم ثبات قیمت بازار سهام منجر شود. این موضوع برای حسابداری خصوصا هنگامی که اختیارات خرید سهام به کارکنان واگذار میشود چالشها را بیشتر خواهد کرد . چرا که در حالیکه در نظر کارکنان ؛سهام شرکت که اکنون بسیار شکننده می باشد مطلوب به نظر می رسد ؛ با یک شکست قیمت ؛ شرکت مجبور است هزینه های گزافی را برای جبران خسارات این شکست قیمت به کارکنان و دارندگان اختیارات خرید سهام پرداخت نماید .

البته باید در نظر داشت که در شرکتهایی که فروش و سوداوری آنها وابستگی زیادی به شرایط محیطی و موضوعات خارج از عهده شرکت دارد ( مانند شرکتهای محصولات کشاورزی و دامداری و…) استفاده از اهرمهای مالی باعث افزایش ریسک احتمالی و خطر ورشکستگی می شود چرا که وقوع یک پیشامد غیر مترقبه میتواند ثرات منفی شدید بر فروش و سود آوری داشته باشد که در این حالت اگر سرمایه در گردش مورد نیاز از طریق اهرمهای مالی تامین شده باشد ؛ هزینه بهره آن اهرمها کمر شرکت را خواهد شکست . استفاده از این اهرمها درصنایعی توصیه میشود که از روند سوداوری محکمی برخوردار بوده و ایجاد خلل در ان به آسانی امکان پذیر نباشد.

بطور خلاصه ؛ اهرمهای مالی همچنانکه می تواند باعث تحصیل درآمدهایی برای سهامداران از خارج شرکت باشد به همان نسبت هم احتمال ریسک ورشکستگی را افزایش خواهد داد اگر جریانات نقدی ورودی آنچنان که مورد انتظار شرکت است اتفاق نیفتد .

مثالی از اهرمهای مالی :
شرکت الف در نظر دارد کل شرکت ب را به مبلغ 1000000 ریال از طریق وجه نقد موجود خود بخرد . این شرکت تاکنون از اهرمهای مالی و وام استفاده ننموده و انتظار میرود با خرید این شرکت ؛ سالانه 150000 ریال عایدی نصیب گردد.

شرکت ج هم در نظر دارد همین شرکت ب را بخرد ولی با استفاده از 100000 ریال وجه نقد خود و 900000 ریال وام 3 ساله 15 درصد . انتظار میرود شرکت ب همان منافع را برای شرکت ج هم داشته باشد.

فرض کنید شرکت ب در سال خرید بجای 150000 ریال سود ؛ 300000 ریال زیان دهد وضعیت کدام شرکت خریدار بحرانی تر است ؟

قطعا شرکت ج چرا که علاوه بر عدم تحصیل جریانات نقدی مورد انتظار از سرمایه گذاری در شرکت ب ؛ شرکت ج محبور است بهره وام دریافتی را از عایدات خود بدهد که همین موضوع ریسک اهرم مالی را افزایش می دهد. در حالیکه شرکت الف فقط بایست زیان هزینه فرصت از دست رفته را جبران نماید که قطعا کمتر از حالت خرید شرکت ج است .

بهر حال موضوع اهرم مالی همواره به این سادگی نیست و محاسبات آن پیچیدگی های خاص خود را دارد . البته از اهرمهای مالی بنامهای دیگری چون اهرم ؛ مبادلات حقوق صاحبان سهام (Trading on Equity) ؛ اهرم سرمایه گذاری و اهرمهای عملیاتی ( Operating Lverages) یاد می شود .

 



مطالب مرتبط