تحقیق درباره شاعره نامدار ایران پروین اعتصامی

دانلود تحقیق و مقاله رایگان با عنوان تحقیق درباره شاعره نامدار ایران پروین اعتصامی

تحقیق درباره شاعره نامدار ایران پروین اعتصامی

فهرست

عنوان صفحه

زندگينامه

هنر شاعري پروين و عوامل موثر در شكوفايي آن

ويژگيهاي عصر پروين و محيط رشد او

پروين شاعري با تجربه‌هاي گذشتگان اما نوگرا

پروين و نظر ديگران درباره وي

اي گـل تو زجمعــيت گلـــزار چه ديــدي

جــز ســرزنش و بد ســري خـار چه ديــدي

اي لعــل دل‌افـروز تو با اين همه پرتو

رفتي به چمن ليك قفس گشت نصيب

غيــر از قفـس اي مرغ گرفتار چه ديدي

جــز مشــتري سفــله به بازار چه ديدي

غيــر از قفــس اي مـــرغ گفـتار چه ديدي

زندگينامه:

پروين در روز 25 اسفند سال 1285 هجري شمسي به دنيا آمده است.

پدر پروين، مرحوم يوسف اعتصامي(اعتصام‌الملك)1 و مادر او خانم اختر اعتصامي2 است كه در تاريخ 26 ارديبهشت سال 1352 هجري شمسي در تهران بدرود حيات گفت و در مقبره خانوادگي در قم به خاك سپرده شد.

پروين در كودكي با خانواده خود به تهران آمد و در اين شهر زير نظر پدر انديشمندش مقدمات علوم و زبان عربي و فارسي و ادبيات اين دو زبان را فرا گرفت و سرانجام عمركوتاه خود را در همين شهر به پايان رسانيد.

به شرحي كه گفته شد پدر در تربيت و تعليم دختر خويش سعي وافر نمود و حتي او را از ابتداي نوجواني در جلسات مذاكرات و مباحث ادبي و علمي شركت مي‌داد. از لحاظ خصوصيات اخلاقي نزديكان پروين نقل كرده‌اند كه او كم سخن مي‌گفت و بيشتر فكر مي‌كرد و داراي نظم فكري خاص خود بود از ((صاحب آن همه گفتار)) جز اين نيز نمي‌توان انتظار داشت و بايد انصاف داد كه سراينده اينچنين اشعاري نغز و دلنشين كه قريب به تمام ابيات آن با رعايت كليه قواعد ادبي و شعري و عروض و قافيه و در عين حال پر محتوا و با بياني شيوا سروده شده نياز به تفكر و تعلم و درون‌نگري دارد.

پروين دوره مدرسه آمريكايي را در خرداد ماه سال 1303 شمسي به پايان رسانيد و در همان مدرسه به تدريس و تعليم نوآموزان هم وطن خويش پرداخت.

او در تاريخ 19 تيرماه سال 1313 شمسي با پسر عموي پدر خود ازدواج كرد و مدت چهار ماه در عقد او به سر برد و سپس به خانه شوهر در كرمانشاه رفت، اما بيش از دو ماه و نيم شوهرداري نكرد و به خانه پدر بازگشت و با بخشودن مهريه خود در 11 مرداد سال 1314 شمسي رسماً از شوهر جدا شد.

پروين پيشامد ناگوار زندگي و زناشوئيش را بردباري و حوصله خاصي تحمل كرد و هيچ‌گاه در اين باب صريحاً سخني نگفت.

پژوشگران احتمال مي‌دهند كه ابيات زير را تحت تأثير همين پيشامد سروده باشد.

اي گل تو زجمعيت گلزار چه ديدي جز سرزنش و بد سوي خار چه ديدي

اي لعل دلفروز تو با اينهمه پرتو جز مشتري سفله به بازار چه ديدي

رفتي به چمن ليك قفس گشت نصيب غير از قفس اي مرغ گرفتار چه ديدي

قطعه 207

پروين اعتصامي در روز سوم فرودرين سال 1320 هجري شمسي در بستر بيماري خفت و شب شنبه شانزدهم همان ماه در آغوش مادر دعوت حق را لبيك گفت و در شهر قم در مقبره خانوادگي و كنار قبر پدر دفن گرديد.

او براي سنگ مزار خويش ابياتي چند سروده است كه بخشي از آنرا در اينجا به نظر خوانندگان مي‌رسانم:

پروين در اين قطعه ضمن بازگويي حالات انسان در محنت‌گاه گور و التماس قرائت((فاتحه و ياسين)) در اين ابيات نيز بر عادت و خصلت خويش، و دوستيها، و بي‌وفايي دنيا مي‌گويد.

با درگذشت پروين زتان فارسي بانويي شاعر و پاك طينت، متواضع، متفكر و پايدار در طريق حقيقت را از دست داد.

او مظهر كمال دانايي و علم و عمل و پرهيزكاري، سرمشق عفت براي زنان و تدين و اعتقادات مذهبي و حق‌پرستي و نيز دلسوز جهت طبقات محتاج جامعه‌اي بود كه در آن مي‌زيست و اشعارش را در خدمت بازگويي رنجها آنان قرار داده بود.

پروين چهار برادر داشته، كه دانشمند ارجمند آقاي ابوالفتح اعتصامي، بيش از سايرين با او مأنوس بوده است و خوشبختانه ايشان در قيد حيات و باز‌گو كننده حقايق زندگي پروين مي‌باشند.

در اين‌جا ناچار به ذكر اين حقيقت است كه پنداري پروين خود همچون ساير بزرگان علم و ادبت تمايلي به آشكارسازي چگونگي زندگي خويش نداشته است و جز قطعاتي چند و ابياتي انگشت‌شمار كه متحمل است در ارتباط با زندگي او باشد همچون قطعه ((نهال آرزو)) و ((جمعيت گلزار)) در اين‌باره مطلبي ابراز ننموده است.

اطرافيان و دوستداران پروين نيز از او پيروي كرده و جز تكرار تأييد مراتب علمي و اخلاقي و شعر و شاعري ايشان مطلبي در اختيار مشتاقان قرار نداده و همواره خواستاران را در انتظار شنيدن مطالب تازه‌تري نگهداشته‌اند.

هنر شاعري پروين و عوامل موثر در شكوفايي آن

پروين شاعري است هنرمند و هنرمندي است شاعر. نقطه عطف هنر او در اين است كه با تيزبيني خاص خود نحوه زندگي همنوعان خويش را مي‌بيند و براي اصلاح نقاط ضعف آن از زبان و سرگذشت حقيقي يا خيالي افراد و حيوانات يا اشياء از جمله ظالم و مظلوم، چشم و مژگان، مور و مار، صياد و مرغ، مرغ و ماهي، ديگ و تازه، سوزن و نخ، اميد و نوميدي و ده‌ها پديداري ديگر در اين جهت بهره مي‌گيرد مي‌سرايد و در هر سرايش مطالب مورد نظر خويش را به ياد خوانندگان مي‌آورد.

و بدين گونه است كه شعر پروين به تابلويي از قصه حيات انسانها تبديل مي‌گردد. ديگر از ويژگيهاي بارز شعر پروين، اصالت، نوآورزي، خلاقيت است، تا آن‌جا كه برخي دير باوران را به وادي شك و ترديد بوده زيرا معمولاً از بانويي جوان انتظار سرودن اشعاري اينچنين پر مغز و با رعايت كامل فنون شعر و شاعري نمي‌ورد.

هنر پروين در همين است او در پندگويي به طبقات مختلف مردم آن‌گونه كه ذائقه آنها مي‌طلبد و هدايت آنها به جانب خصايل انساني هنرمندي است آگاه و چيره دست و شجاع.

چرا پروين چنين است؟ او چگونه بدين مرتبه دست يافته است؟

اين چگونه و چراها به خاطر بسياري از خوانندگان اشعار پروين مي‌رسد. كسب موفقيت پروين و شعرا و مرهون عوامل متعددي است كه اهم آن به شرح زير مي‌باشد:

– هوش سرشار، نكته‌سنجي و نازك خيالي كم نظير او.

– آمادگي محيط پروش، و زمينه خانوادگي و تربيت و تعليم و راهنمائيهاي پدر اديب و فرهيخته او.

– وجود اطرافيان فاضل و اديب و نخبگان وارسته‌اي چون علامه دهخدا و ملك‌الشعرا بهار و بهره‌گيري بلاواسطه از ايشان در جلسات ادبي كه با حضور پدر او در خانه آنها تشكيل مي‌گرديد.

– دارا بودن هنر به كارگيري كلمات مناسب و زيبا در اداي مقصود كه اين موضوع در جاي خود مشروحاً خواهد آمد.1‌

– عصر پروين كه زمان تسلط فن (تكنيك) بر اذهان عامه و گرايش به نوجويي و دگرگوني (رفورم) اجتماعي و سياسي و فرهنگي عمومي بوده است.

– مقالات سياسي، جدي و طنز نويسندگان پيرامون مظامي كه بر طبقات گوناگون جامعه از جمله زنان، كارگران، مستمندان روا مي‌شد و در روزنامه‌ها يا مجلاتي كه حتي برخي به مديريت زنان منتشر مي‌گرديد1 ذهن پروين را تحت تأثير قرار مي‌داد تا آنجا كه خود در رديف بهترين گويندگان اشعار انتقادي قرار گرفت و سرودهاي پندآموز او در جهت هدايت اقشار جامعه و رفع تعديات و استضعاف، بيانگر اين تأثير‌پذيري است.

ويژگيهاي عصر پروين و محيط رشد او

عصر پروين را مي‌توان واسطه‌اي بين سنت‌گرايي قبل از آن و ركود و آرامشهايش از يكسو و آينده سريع‌التأثير از انقلابات فكري جوامع (مدرنيزم) از سوي ديگر دانست.

بديهي است ادبيات آن زمان و شعر پروين نمي‌توانسته از اين دگرگونيها به دور ماند. انقلاب مشروطيت كه نتيجه آمادگي اذهان بر قبول تغييرات بنيادي اجتماعي و تحول فكري و تقويت تفكر سياسي عمومي بوده با حوادث زودگذر آن و نوشنجات انقلابيون ابتدا نثر و سپس شعر اين زمان را تحت تأثير خود قرار داد و در اين دگرگوني نقش اساسي ايفا نمود.

اگر نبود آنكه مجالس شورا به انحلال يا تعطيل كشانيده شد و گروهي از نمايندگان كه خود از نويسندگان و شاعران سرشناس بودند مقتول گشته يا از ديار خويش دور و تبعيد شدند بدون شك دگرگوني ياد شده با سرعت و استحكام و نفوذپذيري بيشتري بر افكار عامه رسوخ مي‌يافت و از اين تحولات فكري نتايج مطلوبتري نمايان مي‌گرديد.

تأثيرگذاري اين انقلاب و پيامدهاي آن بر ادبيات عصر به ويژه شعر پروين كه خود بر اثر وضعيت خانوادگيش مستقيماًُ در جريان امور قرار داشت امري است طبيعي.

پروين شاعري با تجربه‌هاي گذشتگان اما نوگرا

شعر پروين داراي اصالت، تازه‌گويي و ابداع است. پروين از يكسو بدان جهت كه در محضر استادان آشنا به روش مانا(كلاسيك) و ميراث فرهنگي و ادبي ايرانيان پرورش يافته و به مانند ايشان به سرايش پرداخته هماورد شاعران قديم و يكي از آخرين ذخاير گويندگان بلند پايه نظم فارسي و با تجارب گذشتگان است و از سوي ديگر صاحب افكار نو و در حال تغيير مردم نوگرا و نوجوي هم عصرش يعني اوايل قرن چهاردهم هجري شمسي ايران به شمار مي‌رود.

((آ. مارگارت آرنت مدلونگ))2 در نفسيري كه به صورت پايانه بر ترجمه انگليسي گزيده‌اي از اشعار پروين نوشته است با توجه به كليت و اشتمال انديشه‌ها و معاني در شعر پروين از يك سو و نكات باريك و اشارات ضمني كه در حكايات و گفتگوها و مناظرات به صورتي پوشيده گنجيده است و نيز همدردي او با مردم زحمتكش و محروم معتقد است كه وي با هوشمندي تمام نوع ادبي سنتي مناسبي را براي بيان افكار خود برگزيده است.

اشعار پروين كه با سبك شاعران بلند آوازه ايران از لحاظ محتوا و مفهوم و نيز ظواهر گفتار و رعايت وزن و قافيه واسلوب گويش شعر كهن فارسي سروده شده خواننده را به ياد شاعران گرانقدري چون رودكي ، فردوسي، ناصرخسرو، مولوي، سنايي، سعدي، نظامي، ابن‌يمين مي‌اندازد.

رودكي:

اي آنكه غمگني و سزاواري وندر نهان سرشك همي‌باري…

هموار كرد خواهي گيتي را گيتي است كي پذيرد همواري

آزار بيش زين گردون بيني گر تو بهر بهانه بيازاري

پروين:

اگر چه در ره هستي هزار دشواريست چو پركاه پريدن زجا سبكساريست

بپات رشته فكندست روزگار و هنوز ته اگهي تو كه اين رشته گرفتاريست

بگرگ مردمي آموزي و نمي‌داني كه گرگ راز ازل پيشه مردم آزاريست

قصيده 12

فردوسي گويد:

ترا از دو گيتي برآورده‌اند بچندين ميانحي بپرورده‌اند

نخستين فطرت پسين شمار توئي خويشتن را ببازي مدار

نگه كن بدين گنبد نيزگرد كه درمان ازويست و زويست درد

پروين:

رهائيت بايد رها كن جهان را نگهدار ز آلودگي پاك جان را

بسر بر شو اين گنبد آبگون را بهم بشكن اين طبل خالي ميان را

مفرساي با تيره رايي درون را ميالاي با ژاژ خايي دهان را …

قصيده 3

ناصر خسرو:

اي روده داده صحبت دنيا را شادان و برفراشته آوا را

فردات را ببين به دل و امروز بگشاي نيز ديده بينا را

بنگر به چشم خاطر و چشم سر تركيب خويش و گنبد گردا را

پروين:

اي دل عبث مخور غم دنيا را فكرت مكن ياده فردا را

كنج قفس چو نيك بينديشي چون گلشن است مدغ شكيبا را

در پرده صد هزار سيه‌كاري است اين تند سير گنبد خضرا را

پروين و نظر ديگران درباره وي

درباره ويژگيهاي شخصي و مراتب علمي خانم پروين اعتصامي تا كنون آن‌گونه كه بايد پژوش به مل نيامده و حق مطلب ادا نگرديده است. شايد اين كم كاري همان‌گونه كه قبلاً اشاره گرديد معلول آن است كه پروين خود نمي‌خواسته پيرامون شخص وي زياده سخن گفته شود و بر طبق معمول نويسندگان و شاعران و انديشمندان قوم ايراني كه حتي سال و محل توليد بسياري از ايشان در پرده ابهام مي‌باشد طالب سكوت در اين‌باره بوده است و نزديكان او نيز بدين روش عمل كرده‌اند.

اما اينك كه آن گرانقدر چهره در نقاب خاك دارد، بر پژوشگران و علاقه‌مندان به ادبيات و شعر فارسي است كه تا فرصت نزديكي به زمان حيات پروين از دست نرفته همت گمارند و پرده ابهامي را كه چهره اين نادره دوران را همچون ساير نوادر ادب فارسي پوشانيده بر طرف كنند و حتي المقدور دلايل مانايي پروين و جاودانگي شعرش را براي آگاهي علاقمندان آشكار سازند.

ملك‌اشعرا بهار1 درباره پروين مي‌نويسد:

(( پيداست كه شاعره ما ميراث قديم نياكان عراقي خود را در گنجينه روح ذخيره داشته… باري از قرانت قصائد پروين لذتي بردم و ديگر بار نغمات دلفريب ديرينه باگوشم آشنا شد. در خلال اين نغمه‌‌هاي موزون و شورانگيز كه پرده و نيم پرده قديم را فراياد مي‌ارود آهنگهاي تازه نيز به گوش رسيد كه دل شكسته و خاطر افسرده را پس از آن بيانات حكيمانه و تسليتهاي عارفانه بسوي سعي و عمل، اميد و حيات، اغتنام وقت، كسب كمال و هنر، همت و اقدام، نيكبختي و فضيلت رهنمايي مي‌كند…))

ديوانگي است قصه تقدير و بخت نيست از بام سرنگون شدو و گفتن اين قضاست

خانم پرودين در قطعات خود مهر مادري ولطافت روح خويش را از زبان طيور، از زبان مادران فقير از زبان بيچارگان بيان مي‌كند گاه مادر دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگي با ملاي روم و عطار و جامي سر همقدي دارد….

مرغك اندر بيضه چون گردد پديد گويد اينجا بس فراخ است

عاقبت كان حصن سخت از هم شكست عالمي بيند همه بالا و پست

كه پرد آزاد در كهسارها كه چمد سرمست در

1- پيرامون آشنايي با زندگي مرحوم يوسف اعتصامي به شرح حال آن مرحوم در فصل اول همين كتاب مراجعه شود.

2- به روايت آقاي محمد ديهيم در كتاب مجموعه گلها يا تذكره بانوان شاعره ايران، نام مادر پروين خانم شوري دختر عبدالحسين‌خان مقدم‌الدوله بوده كه خود از شاعران برجسته به شمار مي‌رفته است.

1 فصل سوم با عنوان نقش بيان و سخن در ادا مقصود و تظاهر خيال

1 از جمله نشرياتي كه به مديريت زنان منتشر مي‌شد، روزنامه زبان زنان به مديريت بانو صديقه دولت آبادي بود كه حتي در زير عنوان روزنامه اين عبارت درج مي‌گرديد: (( فقط اعلانات و مقالات و لوايح خانمها و دختران مدارس پذيرفته مي‌شود تاريخ انتشار اين روزنامه 24 ذيحجه 1327 مطابق 28 سنله 1298 بوده است (نقل از تاريخ جرايد و مجلات ايران) جلد 3، صفحه 16

2 نقل از جشمه روشن. اثر غلامحسين يوسفي 414.

1بهار، محمد تقي مالك‌الشعرا، ديوان پروين چاپ اول 1314