تحقیق درباره تاریخچه فوتبال

دانلود تحقیق و مقاله رایگان با عنوان تحقیق درباره تاریخچه فوتبال

امروزه به گواه تمامي شواهد موجود، فوتبال پر طرفدارترين و محبوبترين ورزش در پهنة بين المللي است تا آنجا كه بسياري از كشورهاي پنج قاره، آن را در رديف ورزش ملي خود محسوب مي دارند.
لبريز بودن ورزشگاهها از تماشا كردن در ديدارهاي داخلي، ملي، قاره اي و جهاني و برخورداري رقابتها از بينندگان چند صد ميليوني پخش تلويزيون، فوتبال را به عنوان مردميترين ورزش جهان، معرفي مي كند.
در كشور ما نيز فوتبال، رايجترين و پرطرفدارترين ورزشها بوده و در مقايسه با تمامي رشته ها، بيشترين تعداد ورزشكار را به خود اختصاص مي دهد.
در دهه هاي اخير، نوجوانان و جوانان ميهن ما در كوي و برزنها، زمينهاي خاكي محلي، مدارس و ورزشگاهها، مشتاقانه به اين ورزش پر تحرك و سرشار از هيجان، روي آورده اند. از اين رو خيل عظيم جوانان پا به توپ. ظرفيتي بسيار قابل توجه براي حضور جدي و برتر فوتبال كشور ما در سطوح قاره اي و دستيابي به عناوين در خور و شايان را فراهم آورده است.
با عنايت به اين زمينة بسيار مساعد و با دقت نظر به گرايش روزافزون نسلهاي نو و ازدياد توپ زنهاي پر شوق، نياز به افزايش كادر مربيان كاردان و هدايتگر نسل جوان، بيش از هميشه احساس مي گردد.
در اين حال، پردازش ظرفيتهاي عظيم و بالقوه، خود محتاج بازآموزي و نو آوري جامعه مربيان و آموزگاران فوتبال و آشنا ساختن آنان با اصول امروزين اين ورزش و جنبه هاي عملي و كاركردهاي علوم مختلف، در اين ورزش است.
از جمله ابزارهاي كارآي آموزش مربيان، يافته هاي پژوهشي نوين در زمينه مورد نظر است.
لذا كمك به استفاده از امكانات مكتوب آموزشي و نشر منابع مفيد و معتبر، خود راهگشا و تسهيل كننده خواهد بود. گرچه در سالهاي گذشته، كتابهايي چند در خصوص آموزش فوتبال به چاپ رسيده و به بازار عرضه شده است، اما بعضاً جنبة تجاري داشته و تعداد كتابهايي كه با هدف ارتقاء دانش مربيان، منشر گرديده اند، در اقليت قرار دارند.

فصل اول
تاريخ فوتبال
اولين موضوعي كه بايد در تاريخ فوتبال بررسي شود منشا و معناي عبارت « فوتبال »2 و « ساكر »3 است. اين بدان دليل است كه در هر كشوري در جهان به طور معمول با عنوان «‌ فوتبال » يا با ترجمة انگليسي آن به زبانهاي بومي به اين زبان اشاره مي شود؛ مانند «‌فوسابل»4 به زبان آلماني «وتبال»5 به زبان هلندي، «فيوتبال»6 به زبان پرتغالي، «فيوتبل»7 اسپانيايي و «فُتبال»8 به زبان سوئدي.
تنها استثنا در اروپا، ايتالياست، كه مدعي است عبارت «كالچيو»9 كه نام جايي در آن كشور است، منعكس كنندة خاستگاه اين بازي جديد بوده است؛ هر چند اين ادعا احتمالاً غلط است. اگر چه عبارت فوتبال در انگلستان كاربرد وسيعي ندارد، ولي ساكر واژه اي كاملاً مفهوم و قابل درك است. اين واژه در قارة اروپا يا آمريكاي مركزي و جنوبي به طور گسترده جا نيفتاده است. در حقيقت كشورهاي اصلي به كار برندة اصطلاح سكر، كشورهاي امريكاي شمالي هستند؛ كه در آنجا استفاده از اين واژه ضروري است، چون امريكاييها و كاناداييها فوتبال را به بازي بومي خودشان، بازيهاي «گريدي رون» اطلاق مي كنند.
ممكن است اين بحث فضل فروشي غير ضروري به نظر برسد، ولي پرداختن به آن لازم است، زيرا به جز كانادا و امريكا، اين تصور در نظر عموم رايج شده است كه فوتبال در اصل يك بازي لگدزدن است و چنين باوري اشتباه و غلط است. فوتبال يك عبارت عام است كه به تمام انواع بازيهاي با توپ اطلاق مي شود كه نقطة مشترك ميان آنها اتحادية فوتبال (ساكر)، فوتبال راگبي، فوتبال امربكايي، فوتبال كانادايي، فوتبال استراليايي و فوتبال اسكاتلندي است. ساكر، يك شكل به هم ريخته از واژة « اسوسي اي شن»2 به معني تجمع و مشاركت است كه در نهايت به يك شكل بسيار ويژة تجمع و شركت در بازي اطلاق مي گردد. گفته مي شود اين واژه در اواخر قرن نوزدهم در دانشگاه اكسفورد ابداع شده باشد، جايي كه دانشجويي به نام «چارلز رفورد براون»3، روزي موقع خوردن صبحانه توسط دوستي مورد سؤال واقع شد كه «چارلز آيا امروز تو راگبي بازي مي كني؟» و او جواب داد : «نه» «من ساكر بازي مي كنم» (Glanville 1962. P. 29 ). ظاهراً اضافه كردن “er”  به مخففها در ميان انگليسيهاي طبقة بالا و طبقة متوسط در آن روز متداول بوده است. با وجود اين، چنين داستاني احتمالاً جعلي است. اگر اين داستان ساختگي نباشد. يكي از مثالهاي معدود در تاريخ ورزش را نشان مي دهد، كه در آن مقدمة يك تمرين ويژه، توانستبه طور رسمي به نام يك فرد (چارلز رفورد براون) ثبت شود. لغت كليدي در آخرين جمله رسمي است؛ زيرا گزارشهاي افسانه اي متعددي وجود دارد كه ريشة ورزشها و نوآوريهاي حركتي را توسط افراد بخصوصي نشان مي دهد و نيازي ديده نمي شود كه اين افراد در زمينة اجتماعي معرفي شوند.
فوتبال بومي در قرون وسطي و اوايل بريتانياي جديد
تا قرن چهاردهم در بريتانيا مدرك موثق براي وجود بازي اي به نام «فوتبال» موجود نيست. البته، بين 1314 تا 1660 توسط مسئولين مركزي و محلي بريتانيا در بيش از 30 مورد دستوراتي براي ممنوع كردن فوتبال و ساير بازيهاي متداول صادر شده بود. جدول 1-1 براي ما آشكار مي كند كه چرا ممنوعيتها تكرار مي شده و بازي فوتبال در چه محدوده جغرافيايي مورد توجه و حمايت مردم بوده است. قانون 1496 از هنري1 هفتم در طول حكمراني هنري هشتم (1509-1547)، آخرين پادشاه انگليسيكه چنين قوانيني را وضع كرد، چندين بار تصويب شد. در هر صورت اين قانون تا سال 1845، تحت عنوان «لايحه نگهداري توپخانه و ممنوعيت بازيهاي غير قانوني» در كتاب قانون باقي ماند (مارپل1954،ص43).

جدول1-1. فهرست منتخب ممنوعيتهاي وضع شده از سوي مراجع دولتي و محلي براي مردم عادي قبل ااز طرح فوتبال مدرن

1314ادوارد دوملندن1478لندن
1331ادوارد سوملندن1488ليستر
1349ادوارد سوملندن1491جيمزچخارم اسكاتلند
1365ادوارد سوملندن1496هنري هفتملندن
1388ريچارد دوملندن1533لندن
1401هنري چهارملندن1570چستر
1409هنري چهارملندن1572پيبلز
1410هنري چهارملندن1581لندن
1414هنري پنجملندن1594لندن
1424جيمزاول اسكاتلندپرت شروزبري
1450هاليفاكس1608منچستر
1454هاليفاكس1609منچستر
1457جيمزدوم اسكاتلندپرت1615لندن
1467ليستر1655منچستر
1471جيمزسوم اسكاتلندپرت1656منچستر
1474ادوارد چهارملندن1657منچستر
1477ادوارد چهارملندن1660بريستول

در موارديكه نام سلسله حكومتي ذكر نشده است مراجع ملي مسؤل ممنوعيتها بوده اند.
حاشيه اي شدن فرهنگي فوتبال بومي
بحث حاشه اي شدن فرهنگي فوتبال بومي نبايد ما را زياد معطل كند. فقط كافي است توجه كنيم كه اينگونه شكلهاي بازي كردن در فرآيندهاي تمدن، يك عمل شنيع به نظر مي رسند. همانگونه كه در قرون هجده و نوزده در انگلستان تجربه شد(الياس3 1939)، يعني افزايش تعداد افراد موجب روي آوردن آنها به خشونت در فوتبال بومي به همراه ناسازگاري شد. همزمان با آن گرايش، تشكيل نيروي پليس جديد در سال 1820 و 1830، براي كنترل درگيريها و معضلات مردمي، نسبت به ابزاري كه در سالهاي قبل در اختيار مسئولين قرار داشت، ابزار كاملتري بود. عوامل تاثيرپذير ديگر، ممنوعيتهايي بود كه از سالهاي 1314 آغاز شده بود و بايد به «حكم نهگداري توپخانه و ممنوعيت بازيهاي غير قانوني» متوسل مي شد و اين امكان فراهم آيد كه در سالهاي بعد، از كتاب قانون حذف شود. امكان دارد علت حيات فوتبال بومي در طول قرنها علي رغم مخالفتهاي بسيار. اين بوده باشد كه بخشهايي از اشراف و اعيان از آن حمايت مي كرده اند. اگر واقعاً اين مساله صحيح باشد، يك فرض منطقي است. بنابراين دليل بعدي براي حاشيه اي شدن فرهنگي سوابق فوتبال مدرن ممكن است با صنعتي شدن و افزايش قدرتي كه از گروههاي بورژازي سرچشمه گرفته بود؛ مرتبط باشد در نتسجه، بين بورژوها و اعضاي طبقات زميندار حاكم بر سر حمايت از بازيها و ورزشهاي سنتي رقابت شديدي درگرفت و در نهايت اعضاي حاكم از حمايتشان از بازيها و ورزشها صرف نظر كردند.
گسترش فوتبال در مدارس عمومي
در ابتدا مؤسسات خيره اي براي تعليم و تربيت «دانش آموزان فقير نيازمند و كارمندان» به عنوان مدارس ابتدايي تشكيل گرديد. در طول قرن هجدهم و اوايل قرن نوزدهم مدارس عمومي به مدارس شبانه روزي تغيير شكل پيدا كردند و هزينة شاگردان از طبقات بالا و متوسط اخذ مي گرديد (دانيگ و شرد 1979، ص47-51). تسلط طبقة بالا به متوسط متمايل به بالا براي مدارس عمومي حداقل دو نتيجه در برداشت. نتيجة اول اينكه بين استادان(معلمان) و دانش آموزان كه هسته هاي اصلي ساختار اين نوع مدارس بودند، از نظر طبقات اجتماعي اختلاف به وجود آمد. در اين مدارس معلمان از طبقة متوسط بودند و تعليم و تربيت دانش آموزاني را كه اغلب از طبقه اجتماعي بالاتر از آنها بودند، به عهده داشتند؛ بدين معنا كه معلمان قادر نبودند از خودسريهاي دانش آموزان جلوگيري كنند. دوم اينكه اختلاف قدرت و موقعيت بين معلمان و شاگردان، به يك بي نظمي مزمن در مدارس مبدل گرديد و در بين دانش آموزان شورشهايي به وجود آمد. به عنوان مثال شورش وينچستر1 در سال 1818 فقط توسط نظاميان كه سرنيزه به دست داشتند، فرونشانده شد و در سال 1793، پسران براي تامين خوار و بار كالج، فروشگاهها را براي تهيه خوراك غارت و چپاول كردند. «آنها خودشان را با شمشير و تفنگ و چماق مجهز كرده بودند و كلاه قرمز آزادگي و مساوات بر سر داشتند.
اوج نظام «فرماندهي – بيگاري كردن» مركز توسعة اولية فوتبال در مدارس عمومي بود به نحو خاصتر در هر مدرسه اي. بازي يكي از راههايي بود كه پسران مسن تر توسط آن تسلط خودشان را روس پسران جوانتر اعمال مي كردند. يكي از وظايف مرسوم كه «بيگاري» را ترويج مي داد، «بيگاري» در فوتبال بود، به اين معنا كه جوانترها مجبور مي شدند بيشتر نقش خود را به حفظ دروازه بگذرانند، و بايد در طول خط دروازه، حركت مي كردند. براي مثال در «وست مينستر»1 در اوايل قرن نوزدهم دروازه بانها از «پسران كوچك، بي لياقتها و ترسوها، بودند و يا پانزده نفر در طرفين … قرار داشتند». «دولينگ»2 نامي بودكه در «شروبري»3 به فوتبال داده بودند و در معني «بيگاري»  به كار مي رفت و از واژه اي يوناني به معني برده4 گرفته شده بود. در «وينچستر» دراوايل قرن نوزدهم حتي به جاي دروازه ها واژة بيگاري به كار برده مي شد، همينطور به معني نشانگذاري طول طرفين زمين به كار مي رفت (دانينگ و شرد، 1979، ص55). درست همچون سوابق بومي بازي مدرن فوتبال مدارس عمومي در اين مرحله توسط قوانين شفاهي اداره مي شد؛ بدان معنا كه شكل بازي از مدرسه اي به مدرسة ديگر متفاوت بود، اختلافات بر اساس ويژه گيرهاي جغرافيايي منطقه تعيين مي شد – در اين  زمان هنوز بازي فوتبال در روي زمينهاي ساخته يده و علامت زده شده مخصوص بازي فوتبال انجام نمي شد – همچنين شكل بازي تحت تاثير سنتها و آداب خاص منطقه بود، در هر صورت علي رغم چنين تفاوتهايي، حمل كردن توپ و ضربه زدن به آن در تمام مدارس مجاز بود.
در اين مرحله از تاريخ تمام اشكال بازي فوتبال در مدارس عمومي خشن بود
ضميمه : برخي از اطلاعات مهم در تاريخ فوتبال
1314    اولين منبع ثبت شده در مورد فوتبال.
1845    اولين قوانين مكتوب فوتبال كه در مدرسه راگبي تدوين گرديد.
1849           اولين قوانين مكتوب حمل نكردن توپ فوتبال كه در مدرسه اتون تدوين گرديد.
1863            تشكيل اتحاديه فوتبال.
1871           تشكيل اتحادية راگبي فوتبال.
1885           تصويب حرفه اي گري توسط اتحاديه فوتبال.
1888           برگزاري مسابقات سراسري فوتبال.
1904           تشكيل اتحادية بين المللي فوتبال(FIFA).
1930           افتتاح جام جهاني.
1964            318 نفر در مسابقه بين پرو و آرژانتين در ليما كشته شدند.
1985           فاجعه هيسل د رمسابقات نهايي جام باشگاههاي اروپا در بروكسل بين تيمهاي ليورپول و يونتوس كه در آن 39 نفر كشته شدند و بيشتر ايتاليايي بودند.

فصل دوم
پيشرفت تاكتيكهاي فوتبال
اغلب مقايسة تيمهاي بزرگ و تعيين بهترين تيم دوران فوتبال غير ممكن است. اما بيشتر تيمهاي موفق داراي تكنيك1 يا ايده هاي نو در بازي هستند و اين يكي از دلايل مهم موفقيت آنهاست، امنا بدون بازيكنان ماهر موفقيت حاصل نمي شد. بنابراين، يكي از مهمترين دلايل پيشرفت بازي فوتبال در همه زمانها، پيشرفت تكنيك و شرايط جسماني بازيكنان طبق استانداردها است. در اين فصل پيشرفت تاكتيك بازي در پنج كشور تشريح شده است. بنابراين انتخاب راهبردي نو، راهنماي پيشرفت و موفقيت تيم ملي كشور خواهد شد. نتايج فينال جامهاي جهاني و بازيهاي المپيك مي تواند يكي از معيارهاي سنجش اين موفقيت باشد. كشورهاي آلمان، ايتاليا، برزيل و مجارستان براي اين بررسي انتخاب شده اند. بنابر دلايل روشن، انگلستان – كه كشوري با سوابق بسيار قديمي در فوتبال است – نيز بايد در زمرة كشورهاي فوق باشد.
تاكتيكها و مقررات فوتبال
در قرن نوزدهم عناوين بازيكنان طبق پستهاو وظايفشان به آنها داده مي شد. در دهة 1930 نقشهاي بازيكنان مختلف، به طور مرسوم بر اساس شماره هاي پشت پيراهن آنها تعيين مي گرديد. شماره هاي زير براي ارجاع بعدي، به كار خواهند رفت :
1.           دروازه بان  (Goalkeeper)
2.           دفاع راست (Right fullbach)
3.           دفاع چپ (Left fullback)
4.           هافبك راست (Right halfback)
5.           هافبك وسط (Center halfback)
6.            هافبك چپ (Left halfback)
7.           فوروارد سمت راست بيروني (Outsaide right forward)
8.           فوروارد سمت راست داخلي (Inside right forward)
9.           فوروارد وسط (نوك حمله) (Center left forward)
10.       فوروارد چپ داخلي (Inside left forward)
11.       فوروارد چپ بيروني (Outside left forward)
خط دفاع چهار نفره
برزيل در جام جهاني 1954 در مقابل مجارستان باخت. و اين امر احتمالاً باعث شد تا كشورهاي امريكاي جنوبي، سبك بازي خود را تغيير دهند. در جام جهاني 1958 سوئد، برزيل با استفاده از روش بازي مجارستان با دو فوروارد داخلي روبه جلو و يك سانتر فوروارد در پشت سر آنها، به سهولت در دفاع چهار نفرة محكم تغيير ايجاد مي كرد. اين تقليد و الگو برداري از روش مجارستان بخوبي انجام شد. (شكل شماره 1-2). برزيل در فينال جام جهاني سوئد را 5 بر 2 شكست داد و برندة جام جهاني شد.
ويژگيهاي بازي برزيل عبارت بود از :
1.           ارايش : سه نفر دفاع مستحكم با دو سانتر فوروارد و يك مهاجم گوش.
2.           روش بازي در دفاع : تركيبي از يارگيري منطه اي و پوشش منطقه اي.
3.           روش بازي در حمله : پاسهاي سريع و كوتاه كه تركيبي از كارهاي فردي توام با تكنيكي در سطح بسيار بالا بود.
4.           نتايج : در طي 22 بازي در مقابل ساير تيمهاي ملي بين سال 1957 و 1958 برزيل 17 برد، سه مساوي و دو باخت داشت.
در آغاز سال 1960 حالت دفاع سه نفره نقش سنتي خود را از داد. مهارت و سذعت خوب مهاجمين كه دائماِ در حال تغيير موقعيت بودند، يكي دگرگوني در اين سيستم دفاعي به وجود آورد و نياز به يافتن وضعيت تازه دفاعي بسيار ضروري شد. راه حلهاي اين مساله گوناگون بود؛ اگرچه راه حل انگليسيها با روش برزيل يكي بود ولي در جام جهاني 1966 در لندن، انگلستان اين دستورالعمل را به نمايش گذاشت كه هنوز هم در پيروزي آنها در مسابقات مؤثر است.
ويژگيهاي بازي انگلستان، عبارت بود از :
1.           آرايش : سه دفاع مستحكم با سه هافبك و دو سانترفوروارد و يك بازيكن تمايل به عقب در سمت چپ.
2.           روش بازي در دفاع : منطقه اي دفاع كردنو در هر دو نيمة زمين وطيفة دفاع را به عهده داشتن.
3.           روش بازي در حمله : گوشهاي غير سنتي. دو دفاع كناري از خطوط كناري زمين حمله مي كردند.
4.           نتايج : در طي 26 بازي در مقابل ساير تيمهاي ملي در سال 1965 و 1966، انگلستان 19 برد، 6مساوي و فقط يك باخت داشت.
نتيجه
با توجه به اينكه انگلستان، برزيل و مجارستان توسط سه خط دفاعي پيشرفته پشتيباني مي شدند، آلمان و ايتاليا مدل دو دفاع را توسعه دادند. اين موضوعي است كه حتي تا امروز نيز مشاهده مي شود. ايتاليا و آلمان هنوز دفاع نفر به نفر دارند كه توسط ليبرو پوشش داده مي شود. به هر حال به نظر مي رسد اين شيوه در زماني كه اين مشكل كلاسيك در دفاع پيش مي آيد : يا بايد حريف را تعقيب كرد يا در مسئوليت تيمي باقي ماند، بازيكنان براي بازي انفرادي، ابتكار بيشتري به خرج مي دهند.
سبك بازي انگليسيها، به ايتاليا و آلمان نزديكتر شده است. از آن زمان تا به حال سعي شده است كه با بازي برتري در دفاع انجام شود. بنابراين همزمان با سبك انگليسيها، تيمها با سه دفاع در مقابل دو فوروارد بازي مي كردند كه توسط يك هافبك كناري پوشش داده مي شدند كه اين هافبك سرتاسر خط كنار زمين را مي دويد ضمن آنكه فوروارد داخلي و يك سانترفوروارد كه تا ميانه زمين به عقب برمي گشتند، مسئوليت اين منطقه را به عهده داشتند.
پيشرفت طبق اين دو مدل ادامه دارد، اما شايد آنها به هم نزديكتر و در نهايت در يكديگر ادغام شوند.

فصل سوم
نيازمنديهاي فيزيولوژيك
توليد انرژي در فوتبال
عضلات هنگام ورزش انرژي مصرف مي كنند. اين انرژي از طريق فرايندهاي هوازي يا غير هوازي3 فراهم مي آيد. انرژي غيرهوازي در اثر شكسته شدن آدنوزين تري فسفات (ATP) حاصل مي شود. تركيب شيميايي ATP يا به صورت ذخيره در عضلات موجود است، يا بر اثر تجزية كراتين فسفات (CP) ايجاد مي شود، و يا از طريق تغيير شكل كربوهيدراتها (CHC) به پيروات (روند گليكوليز) كه منجر به توليد اسيد لاكتيك نيز مي شود، به دست مي آيد. همچنين در فرآيند غير هوازي مقدار ناچيزي انرژي در اثر تبديل آدنوزين دي فسفات (ADP) به آنوديزين منو فسفات (AMP) و تا حدي پس از تبديل به اينوزين منو فسفات (IMP) و آمونياك (NH3) به وجود مي آيد. انرژي هوازي با استفاده از اكسيژني كه از خون گرفته مي شود،‌در بخش ويژه اي در سلول عضلاني به نام ميتوكندري توليد مي شود. مواد توليد كنندة انرژي در مسير هوازي از طريق فرايند گليكوليز (مصرف كربوهيدرات)، كاتا بوليسم چربي، و از مقدار ناچيزي اسيدهاي آميته (پروتئين) تامين مي شوند. ميزان توليد ATP در جريان ورزش و به تبع ان مصرف مواد غذايي توليد كننده انرژي، توسط شدت فعاليت كنترل مي شود. مسيرهاي غير هوازي در بيشتر موارد خيلي سريع عمل مي كنند، در حالي كه سيستم هوازي با قابليت ويژة خود، اين فرصت را براي عضلات فراهم مي آورند، تا ATP را در جريان ورزش در سطح بالايي حفظ كنند.
كربوهيدرات مورد استفاده در مسير گليكوليز، به طور عمده گليكژن ذخيره در عضلاني هستند كه در فعاليت درگير مي شوند. در عين حال ممكن است گلوكز برداشت شده از خون نيز مصرف شود. اين گلوكز از روده برداشت مي شود يا به دنبال تبديل گليكوژن به گلوكز (گليكوژنوليز)1 و يا تغيير مواديهمچون گليسرول، پيروات، لاكتات، اسيدهاي آمينه به گلوكز (گلوكز نئوژنز)2 به داخل خون رها مي شود. مواد لازم براي اكسيداسيون چربي عبارتند از : تري گليسريد (TG) ذخيره شده در عضلات و اسيدهاي چرب آزادي (FFA) كه بر اثر تجزية بافت چربي به داخل خون راه مي يابند. در شكل 1-3 فرايندهاي گوناگون مربوط به توليد انرژي، نشان داده شده است. در اين شكل همچنين برخي آنزيمهاي اساسي و مهم كه در واكنشهاي مختلف دخالت دارند، به نمايش درآمده است.

خستگي
خستگي در دوره هاي زماني شديد يك مسابقه
در جريان دوره هاي كاري خيلي شديد يك مسابقه فوتبال، بازيكنان دچار خستگي مي شوند. اين خستگي به حدي است كه بازيكنان نمي توانند در فعاليت يا مسابقه بعدي با همان شدت بازي كنند. سئوالي كه در اينجا مطرح است كه چه عاملي يا عواملي باعث اختلال در اجراي ورزشي هنگام فعاليت و يا پس از آن مي گردد.
توليد اسيد لاكتيك بسيار زياد، نتيجة فعاليت شديد ورزشي است كه پيامد آن افزايش اسيديته عضلات فعال است؛ زيرا اسيدلاكتيك، يونهاي هيدروژن (H+) را جدا مي سازد. عضلات اسكلتي، ظرفيت بافري بالايي (خنثي كردن H+) دارند كه از اين طريق افزايش يونهاي هيدروژن آزادرا محدود مي سازند. با وجود اين، هنگام فعاليت خيلي شديد و طاقت فرسا كاهش PH عضله از 1/7 به 8/6 ديده شده است، و به نظر مي رسد كه PH در هر تار عضلاني و بويژه در تارهاي تند انتقباض (Ft) كمتر نيز مي شود‌ (جوئل و همكارانش 1990)1. احتمال دارد كاهش PH در پايان كار شديد، بر كار كرد سلول عضله تاثير بگذارد و بيشتر محققان بر اين باورند كه تجمع اسيد لاكتيك و زياد شدن يون هيدروژن توام با آن، موجب خستگي مي شود. با وجود اين، در بررسيهاياخير اين نكته كه اسيد لاكتيك و اسيديته به عنوان «عوامل خستگي» نقش منحصر به فردي دارند، مورد سؤال و ترديد قرار گرفته است. در يكي از بررسيها زماني كه كار شديد پس از يك ساعت بازگشت به حالت اوليه تكرار شد، ملاحظه گرديد در حالي كه غلظت اسيد لاكتيك در حد معني داري كمتر بوده، خستگي اتفاق افتاده است‌ (بانگسسين و همكارانش a 1992)2. در بررسي ديگري، دو پژوهشگر به نامهاي ساهلين و رن3 در سال 1989 نسان داده اند علي رغم ثابت ماندن سطح اسيدلاكتيك عضله در حد بالا، كه احتمالاً اسن امر به پايين آمدن PH‌ عضله منجر مي شود، دو دقيقه پس از انتقباضات ايزومتريك شديد، نيروي انقباق عضله به طور كامل به حالت اول بازگشت كرده است(شك2-3).

فصل چهارم
نيمرخ فيزيولوژيك فوتباليست
نيازهاي فيزيكي و فيزيولوژيك بازيكن متناسب با سطح رقابت ورزشي تامين مي شود؛ به بيان ديگر، نيازمنديهاي بدني به جنبه هاي تكنيكي بازي و عناصر فزيكي رويارويي با حريف وابسته است. از سوي ديگر، عوامل فيزيولوژيكي، حجم و شدت اجراي بازي را تعيين مي كند. فوتباليست در جريان مسابقات حرفه اي، احتمالاً نمي تواند بر همة عوامل گوناگون هيجاني و رواني چيره شود. همچنين در فوتباليستهاي مبتدي و زبده، داشتن پاره اي از ويژگيهاي تركيب بدني ضروري به نظر مي رسد. با وجود اين امكان دارد كه نقشهاي وضعيتي (دفاع، هافبك، فوروارد) آرايش تيمي را بر هم زند.
موفقيت در ورزش فوتبال، چگونگي خصوصيات فردي، در قالب يك نظام منطقي بازي بستگي دارد. اين جنبه، بيان نيمرخ فيزيولوژيك بازيكنان فوتبال را بيش از ورزشهاي انفرادي مانند دوچرخه سواري يا شنا كه در آنها روابط چندگانه ظرفيتهاي فيزيولوژيك و عملكرد ورزشي را دقيق تر مي تواند توجيه كرد، مشكل مي سازد. علاوه بر اين با تعيين ويژگيهاي فيزيولوژيك بازيكنان فوتبال، اطلاعات سودمندي در اختيار بازيكانان و تيم قرار مي گيرد.
نتيجه گيري
در جريان يك مسابقة فوتبال مي توان از راه راه اندازه گيريهايي – به عنوان مثال ضربان قلب و درجه حرارت مقعد – هنگام مسابقه و يا بلافاصله بعد از آن، هزينه انرژي هوازي را برآورده كرد. بر مبناي چنين شاخصه هايي، توليد انرژي هوازي براي بازيكنان نخبه در حدود 70 درصد اكسيژن مصرفي بيشينه (Vo2 Max) برآورده مي شود. به دليل اينكه شدت فعاليت هنگام بازي يا مسابقه فوتبال به طور مكرر تغيير مي كند، از اين رو تعيين مقدار نوسازي انرژي غير هوازي دشوار است، ولي به نظر مي رسد انرژي توليدي از اين سيستم تنها بخش ناچيزي از كل انرژي مصرفي يكي مسابقه را تامين مي كند. با وجود اين، سيستم غير هوازي هنگام مسابقه يا بازي فوتبال بسيار مهم است؛ زيرا اين موضوع با دوره هاي كاري شديد مسابقه در ارتباط است و به همين سبب ارتباط تنگاتنگي با سطح فوتبال رقابتي دارد (آكبوم 1986، بانگسبو 1992) و اين بسيار مهم است كه يك بازيكن بتواند كارهاي بسيار سخت را در جريان مسابقه به طور مكرر اجرا كند. ناگزير بايد بر اين نكته تاكيد شود كه تفاوتهاي فردي فاحشي در هر صورت بازسازي انرژي نسبي و مطلق وجود دارد.
خستگي در جريان كار شديد، احتمالاً ناشي از يك سلسله عوامل و رويدادهاي پيچيده است و مشكل بتوان يك عامل را در كاهش نيرو سهيم دانست؛ بعبارت ديگر، به نظر مي رسد احساس خشتگي د رمراحل پاياني يك مسابقه يا تخلية گليكوژن عضله همسو باشد.
عملكرد ماهيچه
قدرت ماهيچه
براي ارزيابي بازيكنان فوتبال، از آزمونهاي گوناگوني قدرت و توان ماهيچه استفاده شده است. اين روش، طيف گسترده اي از آزمونهاي اجرا و سنجش قدرت ايستا (ايزومتريك) تا بهره گيري از دستگاههاي نوين هم جنبش (ايزوكينتيك) مجهز به كامپيوتر را در بر مي گيرد. همچنين به منظور سنجش عمل ماهيچه هاي بدن، آزمونهاي توان بي هوازي و اجراي متناسب با مهارتهاي فوتبال روي سكوي نيرو، استفاده مي شود.

قدرت ماهيچه اي در فوتباليستها، بدليل جزء برتر گونه ماهيچه پيكري، از دامنه طبيعي آن بيشتر است. علاوه بر اين، در فوتباليستهاس تيم ملي ژاپن، اندازة متوسط قدرت عضلاني ناحية پشت 8/148 كيلوگرم بود كه با ارقام به دست آمده در افراد غير ورزشكار 20 ساله، يكسان بود. روان و همكاران (1976) در سنجش ميداني آمادگي ماهيچه ها در فوتباليستهاي حرفه اي «تورنادو دالاس» با استفاده از روش اجراي بيشينه يك وهله حركت پرس نيمكت، ارزش متوسط 4 +‑73 كيلوگرم را گزارش كرد. اين اندازه در مقايسه با قدرت ماهيچه وزنه برداران يا بازيكنان حرفه اي فوتبال امريكايي چندان قابل ملاحظه نيست. اسن نكته شايد بيشتر به دليل فقدان تمرينات مقاومتي در ناحية بالاتنه (به استثناي مهارتهاي پرتابي) باشد تا نيازهاي ويژه فيزيولژيكي بازي.
در حال حاضربا بهره گيري از دستگاههاي قدرت سنج ايزوكينتيك مانند سيبكس، كين كام بيوديكس ياليدو3 – مي توان قدرت عضلاني را در فوتباليستهانشان داد (شكل1-6) كاربرد اين تجهيزات در حركتهاي ايزومتريك، اندازه منحنيهاي گشتاور – سرعت و منحني زاوية مفصلي را در برخي از انقباضهاي ايزومتريك امكان پذير مي سازد. در اين مورد، مطالعات كيركندال4 (1985) روي بازيكنان تيم ملي فوتبال امريكا آشكار كرد كه منحني گشتاور – سرعت در طيف گسترده اي از سرعتهاي ايزومتريك، بزرگتر از بازيكنان حرفه اي سوئيسي يا ورزشكاران مراكز آموزش عالي امريكا بوده است.
دستگاه انتقال اكسيژن
عملكرد ريوي
آزمونهاي عملكرد ريوي، اغلب به عنوان ارزيابي كارايي دستگاه تنفس، مورد استفاده قرار مي گيرند .
اكسيژن مصرفي بيشينه
به طور كلي بيشترين توانايي بدن در مصرف اكسيژن يا جذب حداكثر اكسيژن لازم، ظرفيت هوازي بيشينه خوانده مي شود (شكل 3-4). در بازيكنان فوتبال، سطوح بالاتر ظرفيت مذكور، احتمالاً حاكي ار نقش عمدة توان هوازي است. با اين حال در روشهاي استقامتي مانند اسكي، دوي صحرانوردي، دوي طولاني ظرفيت هوازي بيشينه 80 ميليمتر به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن در دقيقه (80 ml/kg/min) بمراتب بيشتر از فوتباليستهاست. در بازيكنان زبدة فوتبال، دامنة اين متغير فيزيولوژيك بين 55 تا 70 ميلي ليتر/كيلوگرم/دقيقه است. ظرفيت هوازي اين بازيكنان با داشتن بالاترين سطح آمادگي فيزيولوژيكي و مهارت بازي بيشتر خواهد بود. استراندو رودال1 (1986) در 11 عضو از تيم ملي فوتبال سوئد، ارزش نسبي آن را 6/58 ميلي ليتر/كيلوگرم/دقيقه گزارش كردند.

نتيجه
چنين به نظر مي رسد كه ويژگيهاي در فوتباليستهاي حرفه اي وجود دارد كه براي يك  بازي سطح بالا در فوتبال امروز ضروري هستند. از آنجا كه رمز موفقيت در بازي، به همكاري بازيكنان د رمجموعه اي واحد و همگون وابسته است، تركيب نيمرخ هاي فيزيولوژيك بازيكنان فوتبال متفاوت خواهد بود. يا با اين حال امكان دارد كه گاهي ويژگيهاي فيزيولوژيكي بازيكنان حرفه اي فوتبال نسبتاً همسان باشد. عوامل بدن سنجي، نقشهاي وضعيتي دلخواه هر بازيكن را مشخص مي سازد. در مرحلة پيش فصل مسابقات، معمولاً اندازه تودة چربي بدن ورزشكاران بيشتر است، اما اغلب بازيكنان (به استثناي دروازه بان) در مسابقات رسمي جهاني، چربي اضافي ندارند. به طور كلي فيزيك بازيكن فوتبال، گونة عضلاني برتر را آشكار مي كند، به عبارت ديگر در نيمرخ گونه پيكري، بيشترين امتياز به ماهيچه پيكري (مزمورف) و كمترين نمره به فربه پيكري (اندومورف) تعلق مي گيرد. به نظر مي رسد كه قدرت ماهيچه اي به روش ايزوكينتيك در حركتهاي سريع، در ارزيابي مهارتهاي اختصاصي فوتبال سودمند باشد. در بازيكنان دفاع مياني و دروازه بان، سطح توان بي هوازي به سوي دوندگان سرعت گرايش دارد. ظرفيت هوازي در ساير نقشهاي وضعيتي مانندهافبك و فوروارد قابل توجه است. امكان دارد كه توسعه ناموزون قدرت عضلاني (افزايش نا مناسب بين توان عضلات تاكننده، ضعف ماهيچه اي يك سويه، سفتي ماهيچه) بازيكن را در معرض اسيب پذيري قرار دهد. تركيب نوع تار ماهيچة پا، متنوع نيست. گرچه در بازيكنان فوتبال توزيع نوع تار به اجراي حركتهاي سريع و انفجاري ارتباط دارد، اما ويژگيهاي بافت شيمي، حجمهاي بزرگتر قلب و توان هوازي برتر آنان با ورزشكاران استقامتي مشابه است. به نظر مي رسد كه بازيكنان فوتبال به ظرفيتهاي هوازي بالاتر از 60 ميلي ليتر به ازاي هز كيلوگرم از وزن بدن در دقيقه نياز داشته باشند. در ورزش فوتبال سازو كارهاي فيزيولوژيك حسي در تكامل بازيكن داراي نقش برجسته اي است. اين امكان هست كه عوامل مؤثر مركزي مانند افزايشهايي در قدرت عضلاني، هماهنگي حركتي و مكانيسمهاي انتقال اكسيژن، براي تصميم گيري بجا در لحظه اجراي حركتهاي گروهي و تاكتيكهاي حريف، از عناصر اصلي پيروزي در بازي به شمار مي روند.

منابع و ماخذ
مجلات ورزشي
تاريخ فوتبال
نويسنده: اريك دانينگ
ترجمه: دكتر محمد خيبري
پيشرفت تاكتيكهاي فوتبال
نويسنده: بيورن بولينگ
ترجمه: سيد نصرا… سجادي
نيازمنديهاي فيزيولوژيك
نويسنده: جنز بانگسبو
ترجمه: عباسعلي گائيني
نيمرخ فيزيولوژيك فوتباليست
نويسنده: توماس ريلي
ترجمه: دكتر فرزاد ناظم