تحقیق درباره تفکرات غیر منطقی

دانلود تحقیق و مقاله رایگان با عنوان تحقیق درباره تفکرات غیر منطقی

تفکر از فکر کردن نشأت می گیرد؛ عمیق شدن و مکث کردن بر روی موضوعی که ذهن شما را به خود معطوف کرده است. تفکر شما باور شما را تقویت می کند. در اینجا به صورت موردی به موضوع تفکر و منطقی یا غیرمنطقی بودن آن می پردازیم.

تفکر چیست:
1- پذیرش عاطفی یك اصل یا مذهب مانند حقیقت

2- قضیه ای است كه شخص درستی آن را پذیرفته است و بدون آنكه بر آزمایش یا انتقاد مبتنی باشد.

3- درآمدن از حالت شك به حالت استقرا و ثابت و عقیده و این كه این امر انفرادی نیست بلكه به جامعه نیز سرابت می كند.

4- تمایل به واكنش خود آگاهانه در یك شیوه طریقة ثابت در یك وضع خاص(شعاری نژاد 1364).

مؤلفه‌های ‌تفکرات‌ غیرمنطقی عبارتند از : توقع ‌تأیید از دیگران، انتظارات‌ بیش‌ازحد، واکنش ‌همراه ‌با ناکامی، نگرانی ‌توأم ‌بااضطراب، درماندگی ‌برای‌ تغییر. از نظر الیس (1971) فرد ضمن قبول نكردن واقعیت و جذب شدن در فرایند افكار غیر منطقی در برتری جویی مفرط خود مبتلا به عوارضی نسبتاً شدیدی می شود كه اغلب آن را اختلال عاطفی می نامیم. به عقیده الیس (1971) توسل به این عقاید یازده گانه، به اضطراب و ناراحتی روانی منجر می شود. وقتی كه فرد به چنین عقایدی توسل می جوید در نگرش و برداشتهای خود شدیداً بر اجبار الزام و وظیفه تأكید دارد و اگر خود را از این قیدها براند به احتمال قوی در جهت سلامت و رشد شخصیت حركت خواهد كرد (نقی پور، 1378).

خصوصیات تفکرات منطقی و تفکرات غیر منطقی چیست

1- این باورها با واقعیت هماهنگی دارند.

2- بوسیله شواهد عینی تأیید می شوند.

3- باورهای منطقی به دو صورت شرطی یا نسبی هستند. بنابراین یك حكم قطعی یا مطلق نمی باشند.

4-افكار منطقی با عبارتی همچون ( بهتر است كه – مناسب است كه – خوب است كه – صحیحی است كه ) بكار می روند.

درمانگران عقلانی – عاطفی خصوصیات ذیل را برای تفکرات غیر منطقی در نظر میگیرند:

1- تفکرات غیرمنطقی با واقعیات موجود هماهنگ و هم جهت نیستند.

2- تفکرات غیرمنطقی توسط شواهد عینی تأیید نمی شوند و فرد در صدد آزمایش آنها نیست.

3- تفکرات غیرمنطقی به شكل اطلاعات و یا به شكل تصمیم و تصمیم گیری نادرست است.

4- تفکرات غیرمنطقی با اجبار و الزام و وظیفه است، خشك و انعطاف ناپذیر هستند.

5- تفکرات غیرمنطقی باعث حالتهای آشفته و ناراحت كننده در فرد می شود و در نهایت منجر به اضطراب، افسردگی و احساس گناه می شود. تفکرات غیرمنطقی می تواند به چهار صورت باشد:

الف: چقدر وحشتناك است كه ___ چقدر خطرناك است كه ___

ب: غیر قابل تحمل است كه ___ غیر قابل تصور است كه ___ نمی توانم بفهمم كه __

پ: زشت است كه ___ ننگ آور است كه ___ مایه آبروریزی است كه ___

ت: دنیا باید مطابق میل من باشد. (فلاین¹ 1977، به نقل از عباس پور)

طبقه بندی تفکرات غیرمنطقی (از نظر الیس) چگونه است

2-3-1 تفکرات غیرمنطقی تأیید دیگران چیست :

این باور كه نیاز به حمایت و تأیید افرادی داریم كه آنها را می شناسیم و یا به آنها علاقه داریم. این باور می تواند به دلایل متعدد مشكلاتی برای انسان ایجاد كند. برای مثال تقاضای مورد تأیید دیگران بودن سبب می شود كه انسان خودش را به خاطر این كه آیا می تواند این تأیید را بدست آورد یا نه ناراحت و نگران نماید. اگر این تأیید را قطعاً بدست آورند آنگاه خواهد بود كه مبادا دوباره آن را از دست بدهد. نگرانی كامل داشتن در مورد تأیید دیگران بر روی تصمیم و عملكرد فرد در مورد زندگی اش تأثیر می گذارد. اینكه خواستار یا تقاضامند تأیید و تقویت هر كسی باشیم هدفی غیرقابل دسترس است، چرا كه هر كاری كه فرد انجام می دهد ممكن است بعضی آن را تأیید كنند و بعضی دیگر تأیید نكنند و گروهی نسبت به آن بی تفاوت باشند. بنابراین انسان اگر به زندگی خود ادامه دهد و زندگی خود را طبق میل و آرزوهای خویش اداره كند مردم وی را تأیید می كنند و او را دوست دارند اگر چه آنان ممكن است همان مردمی نباشند كه وی خواستار تأیید آنها است.(به نقل از گوردن،1385)

غلبه بر نیاز تأیید و پذیرش دیگران است:

در این که هر فردی تمایل دارد تا محبوب دیگران باشد، هیچ تردیدی نیست. خواستن پذیرش و تأیید دیگران مقبول است، اما برخی افراد تأیید را فراتر از یک تمایل و خواسته قلمداد میکنند. آنها تأیید دیگران را نیاز و ضرورتی می پندارند که بدون آن قادر به حیات و بقا نیستند. هنگامی که اهمیت تأیید ازسوی دیگران تا این حد مهم تلقی میگردد، شکست فرد در جنبه های گوناگون زندگی اجتناب ناپذیر می گردد:

1- میتواند یک منبع اضطراب باشد، که باعث محدود شدن زندگی شما گردد. شما از ریسک کردن اجتناب می ورزید، تجربه چیزهای جدیدی که موفقیت در آنها قابل تضمین نیست، و یا هر موقعیتی که شما از نوع تفکر دیگران نسبت به خود هراس دارید. این امر سبب میگردد عوض آنکه اهداف شخصی خود را دنبال کرده و خواسته های قلبی خود را طلب کنید، تنها خود را با انتظارات دیگران انطباق دهید.

2- شما ممکن است نسبت به انتقاد حساس گردید. احساس رنجش از انتقاد، از اینکه شما از بازخوردهای دیگران به عنوان تجارب یادگیری سود برید ممانعت میکند. در پی پذیرش و تأیید دیگران بودن، ازعدم اعتماد بنفس و پذیرش خویشتن نشأت میگیرد.

3- شما ممکن است تلاش به دستیابی به یک هدف ناممکن اصرار ورزید. شما هرگز قادر نخواهید بود پذیرش و تایید تمامی اطرافیان خود را جلب کنید. حتی اگر قادر به چنین کاری باشید آیا آنها شما را واقعا دوست خواهند داشت؟

4- دیگران نهایتا برای شما احترام کمتری قائل گردیده و شما را کمتر دوست خواهند داشت. آیا شما به کسانی که به سادگی رنجیده خاطر میگردند علاقه دارید؟ و برایشان احترام قائل میباشید؟ به زبان نیاوردن چیزهایی که منظورشان است، همواره برای وفق دادن خود با انتظارات و خواسته های دیگران کوشیدن، بی جهت بله گفتن، اجتناب از پذیرش مسئولیت زندگی خود، همواره محتاج عشق، توجه و یا ترحم دیگران بودن. هرچه بیشتر به دنبال پذیرش و تأیید دیگران باشید، کمتر به آن دست خواهید یافت.

5- هنگامی که شما پیوسته میکوشید تا تأیید و پذیرش دیگران را جلب کنید، لاجرم این رفتار در شما بصورت یک عادت در می آید و دیگر دیگران انتظار دارند تا شما بی قید و شرط خود را با خواسته های آنها وفق داده و به انتظارات آنها تن دهید و چنانچه شما در برابر خواسته دیگران پاسخ منفی بدهید، ممکن است حتی از دست شما عصبانی و دلخور نیز بگردند! دیگران تصور میکنند شما نیاز، خواسته و آرزویی برای خود ندارید.

چه زمانی شما در پی پذیرش و تأیید دیگران هستید؟

هر زمانی که شما نگران طرز تفکر دیگران نسبت به خود باشید. مانند:

– بله گفتن وقتی که میخواهید نه بگویید.

– بیان جملاتی که اعتقادی به آنها ندارید، ابراز موافقت نسبت به عقیده ای که مخالف آن هستید، تعریف و تمجیدی که از روی تظاهر اظهار میکنید.

– واکنش به انتقاد بصورت حمله متقابل و حالت تدافعی.

– هنگامی که عذر خواهی میکنید، در صورتی که مرتکب هیچگونه اشتباهی نشده اید.

– نظر و عقیده دیگران را مبنای سلیقه شخصی خود قرار میدهید. چه لباسی خریداری کرده و یا مدل موی خود را به چه شکل در آورید.

– قبل از صحبت کردن، تصمیم گیری و یا خرید چیزی اجازه می گیرید.

– از دیگران میخواهید تا گفته های شما را تأیید و تصدیق کنند.”درست نمیگم؟”

– بر خلاف مسیر و ارزشهای خود حرکت میکنید تا دیگران را تحت تأثیر قرار دهید. .(به نقل از گوردن،1385)

2-3-3 تفکرات غیرمنطقی در مورد مشكلات آینده :

این تفکر كه در آینده اتفاق خطرناكی رخ می دهد و باید بشدت در مورد آن نگران باشیم. خیلی از مردم معتقد هستند كه آنها باید خود را نگران مشكلات احتمالی بكنند. آنها معتقد هستند كه اگر در مورد مسائل و مشكلات نگران نباشند به نظر دیگران مزخرف به حسال می آیند. (شریعتمداری، علی،1385،ص51)

تفکرات غیرمنطقی توقع از خود چگونه است :

این باور كه ما موفق هستیم و در هر كاری صلاحیت لازم را داریم و داوری ما در مورد شایستگی مان بر اساس موفقیت مان در كارهایمان است. این باور در موردی مخصوصاً مواقعی كه فرد در زندگی با شكست روبرو می شود بسیار آسیب پذیر است چرا كه فرد تصور می كند كه نالایق است و لیاقت زندگی كردن را ندارد. همچنین انگیزه بسیار زیاد و مداوم برای موفقیت از لحاظ جسمی استرس هائی ایجاد می كند كه موجب بیماری هائی نظیر زخمهای معده، سردرد و فشار خون بالا می شود. (شریعتمداری، علی،1385،ص51)

2-3-5 تفکرات غیرمنطقی سرزنش كردن چگونه است :

این باور كه همه از جمله خود ما مستحق سرزنش و مجازات شدن به خاطر اعمال اشتباهی كه انجام می دهند، هستند. این باور باعث می شود كه فرد با انجام دادن عمل اشتباه دچار خشم و احساس گناه و عذاب شود. همچنین در صورتی كه هدف از دیگران اشتباهی صورت گیرد به علت معتقد بودن به این باور در روابط فرد با دیگران مشكل پیش می آید و می تواند به وجود آوردن حس انتقام جویی تأثیر داشته باشد. (شریعتمداری، علی،1385،ص51)

تفکرات غیرمنطقی واكنش به ناامیدی چگونه است:

این باور كه بسیار بد و وحشتناك فاجعه آمیز است وقتی كه كارها همانطور كه باید باشند، نیستند این باور باعث می شود كه فرد هنگامی كه كارها همان طور صورت نمی گیرد، آشفته و ناراحت شود. مثلا اگر در هنگام تعطیلات باران ببارد موجب نگرانی وی می شود و وی پیش بینی آب و هوا را الكی و مزخرف می داند. (شریعتمداری، علی،1385،ص52)

تفکرات غیرمنطقی كنترل هیجانات چگونه است :

این باور كه ما را برای ناراحتی و هیجانات خود هیچ كنترلی نداریم. چرا كه این ناراحتی ها از جانب دیگران بوجود می آید و اگر دیگران تغییر كنند تمام امور اصلاح شود. هنگامی كه فرد در ارتباط با دیگران برداشت منفی می كند و ناراحت می شود دچار هیجان و تظاهرات جسمانی مثل قرمزشدن، ضربان قلب، فشار خون و غیره می شود در حالیكه فرد سبب این عامل را دیگران می داند در واقع مشكل از ناحیه شناختی و تفكر فرد می باشد. (شریعتمداری، علی،1385،ص52)

تفکرات غیرمنطقی فرار از مشكلات چیست :

این باور كه اجتناب كردن از مشكلات و شانه خالی كردن از مسؤلیت خیلی آسانتر از روبرو شدن با مشكلات است. این باور می تواند آزار دهنده باشد، زیرا طفره رفتن از كارهای ناخوشایندی كه فرد با آن سر و كار دارد باعث می شود كه این كارها اثر پایدارتری در ضمیر ناخودآگاه فرد بوجود آورد و هنگامی كه فرد سرانجام با آن روبرو شد مشكل تر می شود. (شریعتمداری، علی،1385،ص54)

تفکرات غیر منطقی اتكاء به دیگران :

این باور كه ما باید فردی قوی تر از خودمان داشته باشیم تا به او تكیه كنیم. این باور باعث می شود كه همیشه به دیگران نیازمند و محتاج باشد و از خود خلاقیت و ابتكار نداشته باشد و در غیر این صورت اگر فرد تنها بماند عاجز و درمانده شود و دچار اضطراب شود. (شریعتمداری، علی،1385،ص57)

تفکرات غیرمنطقی درمانده شدن از تغییر خود :

این باور كه چون ما زاییده گذشته خود هستیم كمتر می توان به اثرات آن فائق شد. این باور باعث ناامیدی و عدم تلاش و كوشش برای رسیدن به هدف می شود و اینكه فرد یك بهانه و عذر در مقابل مشكلات پیش آمده دارد چرا كه روی هیچ دستی در آن نداشته است. (شریعتمداری، علی،1385،ص57)

تفکرات غیرمنطقی كمال طلبی چیست :

این باور كه هر مشكل یك راه حل دارد و اگر به آن راه حل نرسیم ناراحت و ناراضی شویم. اعتقاد به كمال در واقع خلاف واقعیت است چرا كه ما در دنیائی پر از شانس زندگی می كنیم و چیزی بنام حقیقت محض وجود ندارد. (شریعتمداری، علی،1385،ص57)

مفهوم بیماری روانی چیست

الیس اضطراب و اختلالات عاطفی را نتیجه طرز تفكر غیرمنطقی و غیرعقلانی می داند و به نظر او افكار و عواطف واكنشهای متفاوت و جداگانه ای نیستند. از این رو تا زمانی كه تفكر غیرمنطقی جریان دارد اختلالات عاطفی نیز به قوت خود باقی خواهد بود. انسان اختلالات و رفتار غیرمنطقی اش را از طریق بازگو كردن آنها برای خود تداوم می بخشد به نظر الیس افرادی كه خود را اسیر و گرفتار افكار غیرمنطقی خود می كند احتمالاً خود را در حالت احساس خشم، مقاومت، خصومت، دفاع، گناه، اضطراب، سستی و رخوت مفرط، عدم كنترل و ناچاری قرار می دهد. انسان به وسیله اشیاء خارجی مضطرب نمی شود بلكه دیدگاه و تصوری كه او از اشیاء دارد موجب نگرانی و اضطرابش می شوند. تمام مشكلات عاطفی افراد از تفكرات جادویی و موهومی آنها سرچشمه می گیرد كه از نظر تجربی معتبر نیستند.

درمان عقلاني ـ عاطفي اليس

آلبرت اليس فعاليت هاي باليني خود را با روش روان تحليل گيري آغازكرد ولي پس ازمدتي متوجه شد كسب بينش نسبت به مشكلات كه در فرايند روان تحليلگري مورد توجه است كمك چنداني به حل مشكلات فرد نمي كند بايد راه حل مشكلات بيماران را در موقعيت هاي كنوني كه مسائل ومشكلات درآن بروز مي كند جستجو كرد.

هدف اصلي اليس اين بود كه به افرادكمك كند تا از طريق شناخت افكارمنطقي وغيرمنطقي خود بر مشكلات عاطفي خويش فائق آيند. به همين دليل روش ابداعي او عقلاني – عاطفي نام گرفت. البته در سالهاي اخير اليس نام روش درماني خود را به رفتاردرماني عقلاني – عاطفي تغيير داده است.

اگر چه اساس نظريه او در حال حاضر نيز شناختي است از آنجايي كه اليس همواره تغيير در رفتار را از عناصر مهم فرايند درمان تلقي مي كرده است اين تغيير نام را ضروري دانسته و بر چگونگي تأثير رفتار و شناخت بر يكديگر توجه بسياري كرده است . به نظر اليس اغلب مشكلات عاطفي و رفتارهاي ناشي از آن از بيانات غير منطقي مراجع به خود ناشي مي شوند.

تفكرات غير منطقي در مواجهه با رويدادها و احساس يأس و نوميدي در هنگام ناكامي فرد را دچار مشكلات عاطفي مي كند.

اليس با استفاده از نظريه سه بخش 1-2-3 به تعيين رفتار مي پردازد.

1- به رويدادي واقعي كه علت بروز احساسات و رفتارهاي خاصي در مراجع مي شوند اشاره دارد.

2- بيانگر نگرش و برداشت غير منطقي مراجع از رويداد مورد نظر است.

3- عبارت است از پيامد 1و 2 يعني مشكلات عاطفي و آشفتگي.

در فرايند مشاوره بيشترين توجه به بخش 2 مي شود زيرا تفكرات غيرمنطقي در اين قسمت شكل ميگيرند و نقش مشاور شناخت نگرش ها و باورهاي غير منطقي و تغيير آنان است.اگر تفكرات غير منطقي مراجع كاملا براي او شرح و بسط داده شود و شكل منطق آن نيز ارائه شود، فرايند مشاوره بيشترين تأثير را خواهد داشت.

از آنجاييكه تفكرات غير منطقي ريشه هاي عميقي دارند براي تغيير آنها روشهاي درماني قوي و فعالي مورد نياز است.

بر اساس نظريه عقلاني- عاطفي مشاهدات برداشت ها و ارزيابي هاي فرد از يك رويداد مشخص جهت و نوع رفتار او را تعيين مي كند بنابراين تغيير در رفتار فرد مستلزم تغيير نگرشها، افكار، باورها و ارزيابي هاي اوست.

اليس شخصيت آدمي رااز سه جنبه فيزيولوژيكي، اجتماعي و روانشناختي مورد بررسي قرار مي دهد.

وي معتقد است آدمي از نظر زيستي استعداد زيادي براي تفكر معقول و نامعقول دارد و مي تواند بر اساس افكار معقول خود از زندگي لذت ببرد و به كمال مطلوب برسد يا اينكه با افكار نامعقول خود زندگي را براي خويشتن و ديگران ملال آور سازد. اليس اعتقاد دارد كه سلامت رواني و بلوغ عاطفي متضمن برقراري تعادل ميان اهميت دادن به نظر خود و نظر ديگران است. از ديدگاه اليس تقريبا همه انسانها داراي تمايل فطري به ايجاد آشفتگي عاطفي در خود هستند و افكار غير منطقي را به خويشتن تلقين مي كنند.

هدف مشاوره عقلاني – عاطفي آن است كه نظام اعتقادي و افكارنامعقول مراجع كاهش يابد، بنابراين از درمان شناختي – عاطفي و رفتاري استفاده مي شود.

مشاوران پيرو نظريه اليس از تكنيكهاي بسياري استفاده مي كنند مانند بازي نقش، آموزش ابراز وجود، شرطي سازي وسيله اي، حساسيت زدايي، شوخي، ارائه پيشنهاد و حمايت.

بكارگيري كليه تكنيكهاي ياد شده مستلزم تشويق منطقي نيرومند و فعال مراجع به منظور كمك به او در جهت تغيير رفتارها و تفكرات غير منطقي خود است.

در رفتار درماني عقلاني – عاطفي دوران كودكي مورد توجه مشاور نيست. مشاور در فرآيند مشاوره تلاش مي كند بينش مراجع را نسبت به چگونگي شكل گيري باورها و نگرشهاي نادرست افزايش دهد و علل ريشه اي مشكلات او را روشن سازد.

هنگامي كه مراجع نسبت به تفكرات و نگرشهاي منفي خود و علل آنها شناخت كافي پيدا كند، مشاور به او يادآور مي شود كه از طريق عمل كردن به راهنمايي هاي ارائه شده در جلسات درماني، اينگونه تفكرات اصلاح خواهد شد.



مطالب مرتبط