راهکارهای ایجاد انگیزه در معلمین

راهکارهای ایجاد انگیزه در معلمین – دانلود تحقیق و مقاله رایگان

راهکارهای ایجاد انگیزه در معلمین
یکی از کارکرهای پیچیده و نهان آموزش و پرورش مبحث انگیزش است .
گرچه اطلاعات ما دربارة انگیزش که داریم اصولاً توصیفی است . ولی از روی کارکردها و رفتارهای بعد از یادگیری ما پی به انگیزش در افراد برده ایم .

انگیزش مبحثی بسیار وسیع است که حوزه های علایق ، کنجکاوی ، سائق ها ، نیازها ، رغبت ها و حتی حیطه عاطفی را در بر می گیرد . اصولاً آنچه مهم است ، اینست که وجود داشته اند شرایط مساوی در آموزش و آموخته های عده ای کمتر از عده ای دیگر بوده است . آنچه مسلم است این وجود انگیزه های متفاوت بوده که باعث شده حرکت بسوی دستیابی به هدفها سریعتر بشود .

گرچه عامل وراثت و محیط یا هوش و غنی سازی محیط آموزشی و بهبود روشهای تدریس تا اندازه ی زیادی در بهبود وضع آموزشی تأثیر دارد ، ولی قلب آموزش و پرورش انگیزش است

و تا انگیزه نباشد هیچ کس هیچ چیزی را یاد نخواهد گرفت . انگیزش حالتی کلی تمایل به پیشرفت تحصیلی است و انگیزه در حالت اختصاصی نسبت به درس خاص می باشد .
امروز باید با نگاهی عمیق تر و با توجه به افقهای جدید روانشناسی علایق و خواسته های دانش آموزان برای معلم بهتر شناخته شده است . امروز می دانیم هر روش تدریس تا چه اندازه در پیشبرد هدفهای ما مؤثر خواهد بود چه مزایایی داشته و چگونه می توانیم به غنی سازی تجارب کمک کنیم . معایب هر روش را می دانیم ، محاسن آنها را نیز می دانیم و هیچ راهی برای کاستی نباید وجود داشته باشد .

دادن موضوعات درس با زندگی روزمره و تجارب گذشته بخش مهمی از تحریک حسن کنجکاوی و سوق دادن علایق و ایجاد تجربیات غنی و ناب است .

فعالیتهای مکمل و فوق برنامه و تشویق به یادگیری اکتشافی و روشهای تدریس نمایشی و ایفای نقش ، الگوهای حل مسأله باعث می شود . دانش آموزان محور فعالیتهای آموزش قرار گرفته و برای یادگیری رغبت ، انگیزه و کنجکاوی لازم را پیدا کنند .

آموزش و پرورش هزاره سوم متفاوت از آموزش و پرورش دوران گذشته است .

تغییرات شگرف علوم رفتاری و کشف افقهای جدید که نظریات فراشناختی ، خودپندار ( )

و تقویت اعتماد به نفس در دانش آموز از اهم اولویتها آموزش و پرورش می باشد .

نمی توان به دانش آموزان بدون دادن قوت قلب و هدفهای در سطح متوسط و تقویت حس موفقیت در آنها انتظار داشت به هدفهای بزرگ و والا نایل آیند . باید هدفها در سطح پیچیدگی متوسط و با ارتباط با مسایل روزمره زندگی و با توجه به علایق کودکی در دبستان با قصه ، داستان نمایش شعرهای کودکانه ( ادبیات کودک ) و دوران راهنمایی با توجه به روان شناسی بلوغ و رشد شناختی علایق آنها, را هدایت کرد و آنان را افرادی کنجکاو و پژوهشگر بار آورد .

عدم توجه به (( خودپنداره )) یکی از ضعفهای امروز تعلیم و تربیت است .

دانش آموزی که تاکنون طعم موفقیت و صلاحیت خود را نچشید و باور ندارند نمی توانند اعتماد به نفس لازم برای پیشرفت و تغییر را کسب کنند . باید برای آنها شرایطی را مهیا کنیم تا باور کنند که (( می توانند )) و برنامه ریزی آموزش هم یعنی فراهم آوردن فرصتهای آموزشی برای یادگیری نه انتقال دادن مطلب و یا ایجاد یادگیری طوطی وار با تکرار و تمرین .

آنچه مهم است یادگیری برای یادگیری است ، یعنی یادگرفتن راه چگونه و این راه مهمترین انگیزة کسب دانش ــ تحقیق و پژوهش می دانم . و انگیزه دیگری که در پی آن کتابهای جدید التألیف بخوانیم و بنویسیم در دوره ابتدایی تفسیر کرد ، یادگیری برای باهم زیستن است ، یادگیری مشارکتی و یادگیری با هم در قالب (1) ـ طرح تدریس اعضای تیم (2) ـ طرح کارآیی اعضای تیم (3) ـ طرح قضاوت عملکرد .

فعالیتهای گروهی داخل کلاس و خارج کلاس و تغییر طرز نشستن در کلاسها ( نشستن به صورت گروه 3 و4 نفره ) یادگیری را بسیار جذاب تر و شیرین تر می کند ، چون از استعدادهای خود و دیگران بهره می گیرند و خود را در گروه شکوفا می کنند و نیز می آموزند برای زندگی آینده نیازمند به کمک و یاری به هم دیگر هستند .

انگیزش:
در فرصتهای یادگیری بعد از عوامل محیطی و وراثت مهمترین دلیل تفاوت در عملکرد یادگیری به عامل انگیزش ( حالتی کلی ) و انگیزه ( نیروی اختصاصی ) مربوط می شود . انگیزش به این خاطر جزء مباحث مدیریت ، روانشناسی تربیتی ـ روانشناسی اجتماعی و … آورده شده که قابلیت دارد تا با فراهم کردن عوامل انگیزشی میزان یادگیری افزایش یابد در صورتی که عوامل وراثت را نمی توان افزایش داد یا شرایط محیط تا حدودی امکان بهبودی دارد و بیشتر از آن مقدور و ممکن نمی باشد . ولی با افزایش انگیزش می توان سطوح نیازهای مزلورا پشت سر گذاشت و به خود شکوفایی رسید . نظری

ه مزلو که از بنیادی ترین نظریات انگیزش است اشاره می کند به نیازهای که طبق هرم از پایین به بالا از نیازهای فیزیولوژیکی ــ احساس امنیت ــ تعلق خاطر ــ محبت ــ احترام به نفس و خودشکوفایی است و می گوید این جدول سلسله مراتب الگویی نوعی است و در اکثر انسانها عمومیت دارد . بعنوان مثال دانش آموزانی که به دلیل اقتصادی یا فرهنگی از گرسنگی و سوء تغذیه رنج می برند در فعالیتهای کلاسی و عملکردهای یادگیری به طور محسوسی دارای عملکرد پایین تر هستند یا تحقیقات نشان می دهد که کودکانی که در خانواده با پدر مشکل دارند با معلم خود مشکل پیدا می کنند ، و دانش آموزانی که مورد ?

?أیید اعضای گروه قرار نمی گیرند نمی تواند خلاقیتهای خود را به نحوه احسن بروز دهند .

ضرورت توجه به انگیزش از آنجا ناشی می شود که رابطه ای وثیق با اداره و تفکر مستقل داشته و از سوی دیگر با ذات ، منش و شخصیت افراد مربوط بوده و مسأله ای انتزاعی می باشد .

تا آن حد که در مباحث روان شناسی (( انگیزش و هیجان )) را با هم می آورد ، چون براستی معلوم نیست چه عوامل ناخودگاهی یک رفتار را بوجود می آورند.

برای اندازه گیری انگیزش از آزمونهای اندریافت ( T AT ) استفاده می کنند و نگرش های مثبت و منفی از پدیده را مورد بررسی قرار می دهند هرچند نگرش به اندازه انگیزش دارای شرایط لازم برای انجام فعالیت نمی باشد ولی سهم عمده ای از انگیزش را در بر می گیرد . که لزوم توجه به حیطه عاطفی را باید معلمان مورد توجه قرار دهند تا بتوانند با ایجاد باورها و نگرش مثبت عاطفه مربوط به درس عاطفه مربوط به آموزشگاه و عاطفه مربوط به تحصیل و پیشرفت را در یادگیرندگان تقویت کنند .

طبق نظریه مزلو معمولاً باید مراحل پایین ارضاء شوند ، اما در تعلیم و تربیت اسلامی و در اصل فعالیتهای معطوف به اراده انسان می تواند با اراده و زیر پا گذاشتن هوای نفسانی و تأکید بر عزم راسخ و پشتکار و تلاش بی وقفه برناملایمات و شرایط نامساعد غلبه کند ، که در افراد دارای نیروی ارده قوی و شخصیتهای ( کرازماتیک : ) جاذبه شخصیت ـ ( اقتدای فرمند در مبحث مدیریت و رهبری ) بارها دیده شده مانند مهاتما گاندی رهبرفقید هند سالها در زندان و رنج بسر برد و ……

از آنجا که انگیزش از مجموعه باورها و نگرشهای خانواده و جامعه نیست به تحصیل و پیشرفت در علم بوجود می آید و مهمترین عامل انگیزش می باشد ، لذا پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در خانواده های دارای فرهنگ غنی و دارای نگرشهای مثبت همانطور که تحقیقات هم نشان داده بیشتر خواهد بود .

بعد از تمام این مسایل که انگیزش را ناشی از نیازهای اساسی فرد ـ نیازهای اجتماعی ـ شرایط محیط و فرهنگ روابط عاطفی ـ مناسبات اجتماعی می داند ، برای افزایش انگیزش معلمان و دانش آموز چه راهکارهای وجود دارد . یکی از مسایلی که تاکنون مورد غفلت قرار گرفته رابط بین انگیزش معلم و انگیزش دانش آموزان است . معلم با انگیزه دانش آموز را با انگیزه می کند و دانش آموزان با انگیزه می توانند انگیزه معلم را افزایش دهند . عوامل مشترک در انگیزه معلم و دانش آموز مانند تنوع روشهای تدریس و مانند روشهای ایفای نقش بحث و گفتگو ــ روش اکتشافی ــ مطالعه با یکدیگر ــ یادگیری باهم و س

ایر فعالیتهای مکمل و فوق برنامه باعث ظهور و بروز خلاقیتها و علاقه بیشتر معلمین به مهارتهای حرفه ای شده و از سوی دیگر محیط یادگیری را از حالت خسته و بی روح اجباری خارج می کند و راههای متعددی برای یادگیری گشوده می شود .

به این ترتیب دانش آموز محور فعالیتهای یادگیری قرار گرفته و یادگیری از حالت ایستا به حالت فعال و پویا تبدیل می شود و نقش معلم به فراهم آوردنده فرصت آموزشی ارتقاء می یابد . و یادگیری برای یادگیری ــ یادگیری برای زیستن ــ یادگیری برای باهم زیستن تحقق می یابد .

(( افزایش انگیزش و روشهای تدریس ))
اصلاح و بهبود روشهای تدریس و ارزشیابی مداوم و مستمر از اهداف یادگیری با امتحانات رسمی ، غیر رسمی ــ ایجاد شرایط برای بروز عملکرد ، ضمن آنکه برای یادگیرندگان ایجاد انگیزه بیشتر می کند . معلم را از نحوه اثر بخشی برنامه ها و فرصتهای یادگیری آگاه می کند . بدیهی است که باید روشهای تدریس را که ناکارآمد یا دارای تأثیر کمتر است را باید حذف نمود .

تنوع در روشهای تدریس و ایجاد فرصتهای متفاوت یادگیری فردی ، گروهی ــ داخل کلاس ــ خارج کلاس توجه به فعالیتهای مکمل و فوق برنامه ، روشهای تدریس دانش آموز محور ، محیطهای آموزش غنی ، محرکهای قوی و مناسب ، توجه به عملکرد های حیطه عاطفی و روانی حرکتی باعث می شود یادگیری از حالت ایستا خارج شود و پویایی ، نشاط و سرزندگی در محیط آموزش بوجود آورد ، خلاقیتها و استعدادها ی افراد در امور مختلف شکوفا و تفاوتهای فردی نمایان شده و اینجا است که به هدف یادگیری برای باهم زیستن می رسند . و این وحدت باعث ایجاد انگیزه برای کار گروهی بهتر و کار گروهی بهتر پذیرش بیشتر از سوی

اعضای گروهی می شود ( نظریه مزلو مرحله تعلق و پذیرش ) و یادگیری عمیق تر و معنی دار می شود . روشهای تدریس اکتشافی ــ بحث گروهی ــ پرسش و پاسخ ــ نمایش ــ ایفای نقش ــ بارش مغزی باعث جلب توجه بیشتر ــ مشارکت بیشتر و یادگیری بهتر می شود .

الزامی است که معلمان با تنوع بخشی به فعالیتهای آموزشی و بر اساس خود ارزشیابی عملکردهای خود را مورد نقد و بررسی قرار داده و با تغییر به موقع فعالیتها و رعایت محدوده زمانی برای فعالیتها از خستگی و بی نظمی در کلاس جلوگیری می کنند . بکارگیری روشهای خلاق و متنوع میسر نمی شود ، مگر با استفاده صحیح معلمان از اوقات فراغت چون وقت آزاد معلم فرصتی است برای ظهور خلاقیتها ی معلمان است .

(( انگیزه و رغبت در حیطه عاطفی ))
از دانشگاه و مراکز آموزش عالی تا مدارس بسیار دیده می شود که استادان مربیان و معلمان کوشیده اند که با ساده سازی ــ خلاصه سازی حذف فصولی از کتاب ، تأکید بر قسمتهای از درس با پنداره خود نقش انتقال مطلب و فراگیری هدفها را آسان کنند در صورتی که نتیجه با پیش فرضهای آنها جوردرنیامده و در نهایت دانش آموزان و دانشجویان به تکرار و حفظ کردن ، اکثریت مطالب می پردازند و نسبت به رشته تحصیلی خود بی علاقه و بی تفاوت هستند . علت چیست ؟ جواب این سئوال را باید در حیطه عاطفی جستجو کرد ، زمانی که یک دانشجو یا دانش آموز بدون این که نداند برای چه هدفی و با چه کاربردی و چگونه ب?

?ید شاخه علمی در پیشرفت و تحول دانش و خدمت به جامعه استفاده کند و درباره ضرورت و اهمیت رشته علمی خود فکر نکرده و باور و نگرش قوی برتوانایی خود و فایده رشته تحصیلی خود و جایگاهش در جامعه نداند . و فقط به انگیزه کسب مدرک تحصیلی دانشگاهی وارد یک رشته تحصیلی دانشگاهی یا دبیرستان می شود . و مدرسین و معلم و استادان نیز با خلاصه کردن مطالب و تقسیم بندی به نکات مهم و غیر مهم یادگیرنده را به حالت انفعالی و انتقال گیرنده صرف تبدیل می کنند . شخصی که انگیزه ای برای امتحان دادن و یادگرفتن ندارد و ضرورت ها را نمی شناسد چگونه می تواند فردی پویا و خلاق باشد .

این جا است که فرافکنی شروع شده و با بی اهمیت و ناکارآمد خواندن رشته تحصیلی خود به جبران ضعف علمی و رکورد و سکون می پردازد .

تأکید بر حیطه شناختی و آزمونهای کتبی و گاهاً عملی در سطح حیطه دانش و بعضی درک و فهم و کمبود سئوالات در طبقه کاربرد ، و طبقه ترکیب باعث می شود انگیزه در سطح طبقات حیطه شناختی محدود باشد چون ضرورتی برای طبقات بالا وجود دارد .

توجه کمتر به حیطه روانی حرکتی باعث میشود خستگی و سکون حاکم شده و فضای نشاط از بین برود ، توجه خیلی کمتر به حیطه عاطفی باعث می شود ، روحیه پژوهش پرستگری و تولید علم از بین برود .

(( انگیزه و تعیین تکالیف ))
روشهای تداعی گرایی حفظ مطالب تکرار و تمرین ، تقویت خارجی برای برنامه های که هدف انتقال و یادگیری مفهوم ، فعالیت یا مهارت مورد نظر باشد مفید است ، اما باید زمینه را برای رشد و شکوفایی استعدادها فراهم کرد ، لذا حداکثر بهره برداری از منابع محلی و در دسترس و امکانات موحود برای پاسخگویی به نیازهای شناختی ، کنجکاوی ، حل مسأله برای پرورش فصل خلاق ضروری است . معلم می تواند با دادن تکالیف گروهی و فردی متناسب با توانایی و تفاوتهای فردی در داخل کلاس و خارج کلاس ضمن ایجاد یک یادگیری مؤثر و پایداری توأم با مشارکت انگیزه را برای زندگی مسالمت آمیز و کار گروهی فراهم می کند .
عضویت در گروه مستلزم دارا بودن صلاحیت و مهارت است و افراد با توانایی متفاوت هماهنگ با هم در جهت رسیدن به هدف گروهی احساس مسئولیت می کند و سعی و کوشش را به حداکثر می رسانند تا مورد پذیرش گروه قرار گیرند .
باید در تألیف پرسشهای و اگر مطرح شود تا زمینه گروهی و پذیرش نظرات مخالف بوجود آید ، در پایان با سنجش عقاید با معیارهای و استانداردها قضاوت و ارزشگذاری صحیح و کامل انجام شود .
با آموزش برنامه ای مطالب درس به مراحل کوچک تقسیم شود و یادگیرنده از طریق یادگیری این مراحل مطالب پیچیده قلم را می آموزد و از اصول شکل دهی و زنجیره سازی رفتار استفاده می شود .
استفاده از برنامه های رایانه ای براساس طرح اسکینر و ماشینهای آموزشی که خستگی ناپذیر و بدون دلسردی به پاسخها صحیح تقویت می دهد و پاسخها غلط را با تمرینات جبرانی هدایت کرده و از شاخه های فرعی به شاخه اصلی بر می گردد ، انگیزه های خوبی برای یادگیری بوجود می آورد .
در تکالیف باید حد پیچیدگی متوسط را به کار برد ، تحقیقات نشان می دهد دانش آموزان نسبت به مطالبی که قبلاً در زندگی آنها وجود داشته و تجربه کرده اند و محتوای در حد پیچیدگی متوسط نه خیلی ساده و نه خیلی مشکل بیشترین و بالاترین کنجکاوی را دارند . سپس همواره باید به طراحی این فرصتها چه در کلاس و ضمن تدریس و در خارج کلاس فردی و گروهی توجه داشته اند .

انگیختگی
عبارت از حالت هوشیاری یا خود آگاهی همراه با جلب توجه که در آن حالت محرکهای اضافی را از بین برده و مانند سطح دوم حیطه عاطفی ( پاسخ بامیل و رغبت ) و سطح سوم ( نگرش و باور ) به پاسخ دادن یا عملکردهای یادگیری می پردازد بعنوان مثال دانش آموز برای انجام یک فعالیت منبع سروصدای اضافی را قطع می کند .
تلوزیون را خاموش کرده و با دقت به انجام یک فعالیت می پردازد .
در اینجاست که معلم می تواند با ارائه تقویت کننده از قبیل تشویق کلامی ، پاداش و …ضمن تثبیت یادگیری انگیزه لازم را برای ادامه فعالیت در آینده فراهم نماید و دانش آموز در نگرشها و باورهای خودسازماندهی کرده و یک ارزش را درک می کند ( سطح چهارم حیطه عاطفی ) پس در طی چند سال احترام به معلم و برنامه ریزی برای انجام تکالیف یادگیری و آمادگی کلی جهت انجام دستورات معلم و فعالیتهای علمی داخل کلاس و خارج کلاس تحقیق جمع آوری اطلاعات مطالعه آزاد بوجود می آید ( آمایه کلی ) سطح پنجم حیطه برسد . برانگیختگی مهمترین نشانه رسیدن به اهداف حیطه عاطفی است .

طبق مدل انگیزش پورتر و لاولر و تحقیقات انجام شده اگر پاداشهای مناسب به عملکرد افراد داده شود ، عملکرد و رضایت در ارتباط محکمتری قرار می گیرد ، ضرورت دارد که معلم با بررسی دقیق تکالیف و تأکید و تشویق نقاط قوت تقویت کننده کلامی ، نوشتاری ( مانند : خوب است ، عالی است ، مرحبا و… ) مهرهای صدآفرین ، هزارآفرین ، ژتون و …)

ضمن تشویق و تقویت اعتماد به نفس و جلب رضایت دانش آموز تقدیر و تشکر ضمنی خود را از دانش آموز ابراز کند .

راهکارهای ایجاد انگیزه در معلمین
بزرگترین مشکل در نظام آموزش و پرورش عدم کاربرد اصول روانشناسی در کلاس های درس می باشد به همان دلیل عدم رغبت و عدم توجه به خواسته ها و نگرشهای معلمان و کارورزان دروس روانشناسی ، روشها و فنون تدریس ، فلسفه آموزش و پرورش ، جامعه شناسی ، اقتصاد و متون تخصصی را به صرف دروس دانشگاهی بودن و اخذ صلاحیت می گذرانند و به کار آمدی و اهمیت و اولویت آنها توجه نداشته و در میدان عمل تجربیات خود را مهمترین راهبرد علمی می نامند .

معلمی که نمی داند باید روانشناسی رشد کودکی و نوجوانی را بگذراند تا به علل رفتار کودک و نوجوانی پی ببرد . یا نمی داند که هرروز از فلسفه استفاده می کند و جهت گیری دانش آموز محور ، تجربه نگر ، پراگماتیست ، پیشرفتگرائی ، بنیادگرائی را به کار می بندد ، و این تغییر سبکها از فلسفه گرفته شد و اصولاً هر نوع جامعیت . تمعق ، انعطاف پذیری در تعلیم و تربیت نوعی تفکر فلسفی است ، نمی داند اصول یادگیری آفریدن است ، یادگیری رشد و تکامل است ، یادگیری زندگی کردن و پیش رفتن است و اصولی دارد ، اصل تجانس و تناسب ، میان هدفها ، فعالیتها و ارزشیابی اصل سازمان و وضوح سازماندهی ا?

?لاعات ، اصل تنوع در نیازها ، شیوه ها ، رغبت ، استعدادها و ترجیحات اصل پردازش فعال کسب اطلاعات معنا دار و ارتباط با زندگی روزمره ، یادگیری مبتنی بر تجربه : آنچه شخص خود عمل کند یاد می گیرد . اصل تفکر در سطوح عالی ترکیب ، ارزشیابی ، تجزیه و تحلیل ، آفریدن برای رسیدن شکوفایی باید از طریق نیازها ، سائق ها ، کنجکاوی ، رغبت و علاقه وارد شد ، دانستن این نکته مهم است که بدانیم انگیزش قلب آموزش و پرورش است ، بدون شک معلم پرتلاش و دلسوز در این برهه از زمان بسیاری از این فنون مهارتها را به کار می برند .

ولی نیازها و پیچیدگی های امروز خیلی بیشتر است باید با نگاهی اصولی به جامعه شناسی ، اقتصاد ، سیاست ، فرهنگ و درک این نکته که سیمسپون از برنامه ریزان درسی گفته که سیاسی بودن برنامه درسی وقتی معلم می شود که بخواهیم در مدرسه اجرا کنیم و روابط و مناسب و اثر متقابل فرد و اجتماع ناگزیر از انتخاب این استراتژی هستیم که جهانی بیندیشیم ، منطقی عمل کنیم ، پس لازم بوده و هست که تعلیم و تربیت کشورهای دیگر بدانیم و از بزرگ پرتاب اولین ماهواره ( اسپوتینک در 1957 ) و علت نامگذاری دهه 1970 در غرب به عنوان تغییر و تحول اساسی در برنامه ریزی آموزشی و درسی و بدانیم که باید تسلط ب

ه متون تخصصی و تکنولوژی اطلاعات داشته باشیم تا در پرتو تلاشهای جهانی کشوری برتر بسازیم و فراموش نکنیم که این هنر معلمین است که بتوانند با انتخلب راهبرد مناسب که شرایط ، امکانات ، منابع و محدودیتها را در نظر گرفته و با مراجعه بیشتر به منابع و مأخذ و افزایش کاربرد روشهای و متون متنوع مقدمات پرورش نسل خلاق و پژوهشگر را بیشتر فراهم آورند .

منابع
1 ـ یادداشتهایی درباره نظریه های انگیزش در آموزش و پرورش ( دکتر اکبر شعاری نژاد ـ چاپ اول 1378 )
2 ـ روان شناسی تربیتی (دکتر محمد پارسا ـ انتشارات سخن ـ جلد اول بهار 1374)
3 ـ انگیزش در آموزش و پرورش ( ساموئل بال ـ ترجمه دکتر سیدعلی اصغر مسدد ـ انتشارات دانشگاه شیراز ـ چاپ اول 1373
4 ـ روانشناسی پرورشی ( دکتر علی اکبر سیف ـ انتشارات آگاه ـ چاپ نهم پاییز 1382 )



مطالب مرتبط